الإمام ناصر محمد اليماني
03-15-2011
02:38 ص
ـــــــــــــــــــــ
از مهدی منتظر به رییس جمهور یمن علی عبدالله صالح و تمام رهبران عرب و علمای مسلمین....
بسم الله الرحمن الرحيم.. والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار في الأولين وفي الآخرين إلى يوم الدين..
از مهدی منتظر به جناب علی عبدالله صالح،رئیس جمهور یمن ، تمام رهبران عرب و مسلمین و همینطور به شیخ گرامی عبدالمجید الزندانی و تمام علمای مسلمین، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين وجميع المُسلمين أما بعد..
به راستی که من مهدی منتظرم که خداوند در تقدیر معین شده در کتاب مسطور خود مرا برانگیخته است و شما اکنون در دوران "گفتگو قبل از ظهور" هستید،من در زمان مقدر شده از جانب خداوند و در آستانه عبور آنچه که شما سیاره دهم می نامید به سوی شما آمده ام تا به بشریت هشدار بدهم که آنها وارد دوران علائم بزرگ ساعت شده اند . پس از خداوند یکتا وقهار بترسید و پیش از آنکه شب از روز پیشی گیرد؛ از ذکر خداوند -قرآن عظیم-پیروی نمایید.من از شما دعوت می کنم که قبل از رخ دادن ظهور بر سر میز گفتگوی جهانی در پایگاه (موقع الإمام المهدي ناصر محمد اليماني منتديات البشرى الإسلامية) به گفتگو بپردازیم .
شما حق دارید که در حال حاضر دو احتمال در مورد من بدهید؛ یا من امام مهدی منتظر حق هستم که از جانب خداوند آمده ام و یا ممکن است مثل سایر مدعیان مهدویت که در معرض مس شیطانی قرار گرفتهوهرازچند گاهی ظاهر شده وبه دروغ ادعای مهدویت می کنند باشم، و این از مکر شیاطین است تا کسانی که دچار مس شیطانی شده اند تصور کنند مهدی منتظر هستند و این حکمت خبیثانه ای دارد تا در زمانی که مهدی منتظر در زمان مقدر شده در کتاب مسطور از جانب خداوند برانگیخته می شود؛ مردم از او رو برگردانند با این تصور که او نیز از کسانی است که دچار مس شیطانی شده و به دروغ ادعای مهدویت می کند. ای خردمندان؛ ممکن است من مهدی منتظر حق باشم که از جانب پروردگارتان آمده است و یا از کسانی باشم که با وسوسه شیاطین؛ ادعای مهدویت می کنند؛ شایسته نیست قبل از اینکه دلایل علمی و منطقی مرا بشنوید؛ با تصور اینکه من از کسانی هستم که ادعای مهدویت می کنند؛ درموردم قضاوت نمایید و به همین ترتیب شایسته نیست قبل از آنکه با دلایل قاطع و روشن علمی برایتان حجت بیاورم ؛ باور کنید که من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم؛ برای هر ادعایی دلیلی لازم است و ظن کسی را ازحق بی نیاز نمی کند.
ممکن است شیخ گرامی عبدالمجید الزندانی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:ای کسی که ادعا می کنی مهدی منتظر هستی؛ ما علمای مسلمین بهتر از عامه مسلمانان می دانیم که آیا تو مهدی منتظر هستی یا یک دروغگوی بی شرم؛ بخاطر آنکه مسلمانان منتظر این نیستند که خداوند مهدی منتظر را به عنوان یک رسول یا نبی جدید برانگیزد؛ بلکه او از صالحان است چون محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم خاتم النبیاء و آخرین رسول خداست . گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً } صدق الله العظيم [الأحزاب:40]
{محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست.}
و بر اساس این فتوای محکم در کتاب خداوند قرآن عظیم که عالم و جاهل آن را می فهمد؛ خاتم انبیاء و رسولان " محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم"است و با وجود اختلاف علمای مسلمین بر سر برخی عقاید دینی؛ همگی متفقند که خداوند امام مهدی منتظر را برای یاری محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم ( ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم ) بر می انگیزد.
در پاسخ به شیخ عبدالمجید الزندانی می گوییم: ای شیخ گرامی آیا ممکن است فتوا بدهی منظورت از اینکه می گویی علمای مسلمین درباره اعتقاد به اینکه امام مهدی منتظر برای یاری به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم برانگیخته می شود (الإمام المهدي المنتظر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم )چیست؟
شیخ عبدالمجید در پاسخ ما می گوید: مگر خداوند در آیات محکم کتابش برایمان فتوا نداده است که خاتم انبیاء و رسولان خداوند محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم است و براین اساس است که می بینید تمام علمای مسلمین معتقدند که امام مهدی منتظر برای یاری به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم (الإمام المهدي المنتظر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم) برانگیخته می شود و خداوند او را نه به عنوان یک نبی جدید بلکه برای یاری محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم بر می انگیزد؛ قاعدتاً او باید ما را به سوی همان چیزی که بر خاتم انبیاء و رسولان محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم نازل شده است دعوت نماید و شایسته است ویژگی دعوت مهدوی چنین باشد لذا اگر خداوند او را در میان ما قرار دهد؛ ما خواهیم دانست که او مهدی منتظر حق پروردگارعالمیان است؛ چون اگر او واقعاً مهدی منتظر باشد قاعدتاً خداوند دانش او از کتاب خود قرآن عظیم را بر ما فزونی خواهد داد تا بتواند در موارد اختلاف دینی بین علمای مسلمین داوری و حکمیت نماید و سپس ما را با حکم حقی که از آیات محکم قرآن عظیم و احادیث حق سنت نبوی استنباط می کند قانع کند. پس ما نصیحت آن کسی که خود را مهدی منتظر می داند می پذیریم وحکم نمی کنیم که از کسانی هستی که با مس شیطانی سرگردان شده و ادعای مهدویت می کنند بلکه منتظر شنیدن سخنت شده و توانایی علمی و منطقت را ارزیابی می کنیم که آیا با عقل و منطق همخوانی دارد یا خیر چون اگر تو عقل خود را از دست داده باشی، ما عقل خود را از دست نداده ایم .پس تو که ادعا می کنی مهدی منتظر هستی قبل از هر چیز شایسته است که درباره خودت و نام پدرت و ویژگی برانگیخته شدنت برایمان سخن بگویی.
پس در پاسخ شیخ عبدالمجید الزندانی می گویم : به خداوند بزرگ ؛ خدایی که استخوان های پوسیده و پراکنده را زنده می کند و به پروردگار آسمان ها و زمین وآنچه که بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم قسم من امام مهدی منتظر ناصر محمد صلی الله علیه و آله الاطهار و سلم هستم و خداوند اسم من "ناصر محمد" را صفت من قرار داده است و اسم "محمد" در نام پدرم با نام من همراهی می کند تا اسم من از کارم خبر داده ونشانه امرم باشد، چرا که خداوند مرا به عنوان نبی جدیدی که کتاب جدیدی بیاورد قرار نداده است؛ بلکه امام مهدی منتظر یاور(ناصر) محمد صلی علیه و آله و سلم است و من شما و تمام مردم را به پیروی از آنچه که بر محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم نازل شده است دعوت می کنم؛ خداوند مرا به عنوان آغاز کننده یک دین جدید نفرستاده است بلکه من پیرو و تابع محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم بوده و شما را به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت نبوی -حقی که مخالفتی با آیات محکم قرآن عظیمی که محفوظ از تحریف است نداشته باشد-فرا می خوانم و به اندازه مویی از کتاب خداوند و سنت حق رسولش دور نمی شوم.خداوند مرا با کتاب جدیدی برنیانگیخته است؛ بلکه آمده ام تا شما و تمام مسلمانان را به مسیر اولیه نبوت ، کتاب خداوند و سنت حق رسولش بازگردانم.
ای شیخ گرامی عبدالمجید! به من گوش کن تا درباره نتیجه گفتگو بین من و شما برایت حکم بدهم و این حکم را با قسم تزکیه (خالص ) می کنم: به پروردگار عالمیان سوگند که امام مهدی ناصر محمد با برهان های قاطع علمی که از جانب رب العالمین به او عطا شده بر شما و تمام علمای مسلمین و مسیحی و یهودی غلبه خواهد کرد و شما قادر نیستید حتی در یک مورد از مسائل دینی بر امام مهدی منتظر سییتره پیدا کنید و خدا را به شهادت می گیرم که اگر من در 99% مسائل بر شما غلبه کنم و شما در 1% بر من غالب شوید؛ من امام مهدی منتظر ناصر محمد نیستم مگر آنکه در 100% موارد غالب شوم و تنها شرطی که برایتان دارم این است که بپذیرید که پروردگار من و پروردگار شما در موارد اختلاف بینتان حکم نماید وگواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ }[الشورى:10]
{آنچه را [از امور دین، عقاید و احکام] در آن اختلاف دارید، داوری اش با خداست. این است خدا پروردگار من، بر او توکل کردم و به او باز می گردم.}
وگواهی دیگر از فرموده خداوند تعالی:
{ أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا } صدق الله العظيم [الأنعام:114]
{ آیا جز خدا حاکم و داوری بطلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را که به تفصیل بیان شده به سوی شما نازل کرد؛}
تنها وظیفه امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است که در موارد اختلاف، حکم را برایتان از آیات محکم و بنیادی کتاب که برای عالم و جاهل روشن است و ظاهر و باطن آنها را هم علمای مسلمین و هم مردم عادی درک می کنند ؛ بیاورد و تنها کسانی از آن منحرف می شوند که قلبشان از حق مبین آمده در کتاب خداوند قرآن عظیم تنگ شود .گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{ وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلاَّ الْفَاسِقُونَ } صدق الله العظيم [البقرة:99]
{ و یقیناً به سوی تو آیاتی روشن نازل کردیم، و به آنها جز فاسقان کافر نمی شوند.}
و آنها کسانی هستند که قلب هایشان از حقایق روشنی که در آیات محکم کتاب پروردگار قرآن عظیم آمده ،منحرف و ناخشنوداست و آنها را پشت سر می اندازند؛ گویا که اصلا آنها را نشنیده اند.آنان این حقایق روشن را رها کرده و به دنبال آیات متشابهی می روند که هنوز لازم است تأویل شوند چرا که باطن آن آیات آنچه که در ظاهر دیده می شود نیست . براستی که این تشابه دراختلاف دربیان و معنای کلمات است و تنها جزیی از آیات –حدود 10%- را شامل می شود و 90 % آیات کتاب از محکمات بوده و آیات اساسی و مادر کتاب اند و تنها قلب منحرفان ازحق از آن منحرف می شود.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ } صدق الله العظيم [آل عمران:7]
{اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است آنها اصل و اساس کتاب اند، و بخشی دیگر آیات متشابه است ولی کسانی که در قلوبشان انحراف است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیرِ از آیات متشابهش پیروی می کنند، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را جز خدا نمی داند. و استواران در دانش [راسخون فی العلم] می گویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه] از سوی پروردگار ماست. و جز صاحبان خرد متذکّر نمی شوند.}
و اگر از آنها (آیات متشابه )با امام مهدی منتظر ناصر محمد مجادله کنید ،از تأویل آنها آگاهم و خداوند با وحی تفهیمی –و نه وسوسه شیطانی- مرا از آنها باخبر نموده است و و بیان و توضیح آنها را با تسلط کامل ازهمین قرآن برایتان می آوردم تا بدانید که پروردگارم آنها را با وحی تفهیمی به قلب من الهام نموده و این بیانات وسوسه شیطان رانده شده نیستند.
ممکن است شیخ گرانقدر عبدالمجید الزندانی بخواهد سخنان مرا قطع کرده و بگوید:ناصر محمد یمانی؛ چطور می گویی که با رسیدن وحی جدید ادعای نبوت نداری ؛ تو که تصور می کنی خداوند با وحی تفهیمی به قلبت ؛ به تو وحی می کند؟ ای کسی که خود را مهدی منتظر می دانی؛ این اولین حجت در مقابل توست ؛ مگر اینکه طبق وعده ای که به ما دادی با حجتی که از محکمات کتاب می آوری بر ما غلبه کنی.
پس امام مهدی منتظر ناصر محمد در پاسخ او چنین می گوید: ای علمای گرامی یمن! من نه نبی خداهستم و نه رسول او؛ در کتاب خداوند سه راه برای وحی بیان شده است ؛ بر طبق فتوایی که خداوند که در آیات محکم کتابش قرآن عظیم به شما داده است : { وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ }صدق الله العظيم [الشورى:51]
{ هیچ بشری را نسزد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب غیب یا رسولی می فرستد؛ پس به اذن او آنچه را بخواهد وحی می کند؛ یقیناً او بلند مرتبه و حکیم است.}
1- و اما روش اول؛ وحی تفهیمی است که از جانب خداوند به قلب الهام می شود؛
2- روش دوم وحی کلامی( تکلیمی) از پس حجاب است؛
3- و روش سوم؛ با فرستادن جبريل عليه الصلاة والسلام است و او به اذن خداوند آنچه را که پروردگار می خواهد به انبیاء وحی می کند.
شیخ عبدالمجید الزندانی در جواب ما می گوید: اگر صادق بوده و راست می گویی؛ آیا ممکن است این آیه را به تفصیل برایمان توضیح دهی تا بیشتر بدانیم؟
پاسخ حق ما به او این است که: خداوند تعالی می فرماید:
{ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلّاً آتَيْنَا حُكْماً وَعِلْماً }صدق الله العظيم [الأنبياء:79]
{ پس [داوری] آن را به سلیمان فهماندیم، و هر یک را حکمت و دانش عطا کردیم،}
در اینجا می بینید که خداوند حکم را به سلیمان الهام می نماید تا به حق میان دو طرف متخاصم حکم نماید و این برهان اول برای وحی تفهیمی از جانب خداوند به قلب بنده اوست.برهان دیگری که می آوریم این فرموده خداوند تعالی است که: { فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }صدق الله العظيم [البقرة:37]
{ پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار ]توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است}
و این کلمات چه بوده است؟ همانا کلماتی است که آدم از پروردگارش دریافت کرد تا خود و همسرش بعد از ظلم که در حق خود کرده بودند؛ بگویند تا بسوی آنان بازگردد (توبه شان پذرفته شود) :
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ } صدق الله العظيم [الأعراف:23]
{ گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزیدیم، و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود.}
حال سومین برهان برای وحی تفهیمی را می آوریم که از جانب پروردگار به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام فرستاده شد در حالی که ایشان هنوز کوچک بود و این قبل از آن است که به عنوان رسول برانگیخته شود.خداوند تعالی می فرماید:
{ فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ }صدق الله العظيم [يوسف:15]
{ چون او را بردند و هماهنگ شدند كه در عمق تاريك چاهش بيفكنند، به او وحى كرديم كه ايشان را از اين كارشان آگاه خواهى ساخت و خود ندانند.}
خداوند با وحی تفهیمی به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام الهام نمود که او را رها نکرده است و این مکر آنها(برادران یوسف) عامل تحقق یافتن رویای او خواهد شد و او از کاری که آنها با او کردند و از انداخته شدن خود به چاه توسط ایشان با آنها سخن خواهد گفت درحالی که در آن هنگام یوسف در موقعیت والا و آنها ذلیل هستند و از او درخواست صدقه می کنند و نمی فهمند کسی که از او صدقه می خواهند برادرشان یوسف است و آنها برادر خود را که در آن موقعیت بالاست نمی شناسند تا اینکه او به ایشان یاد آوری می کند که با او در ته چاه چه کردند .
خداوند تعالی می فرماید:
{ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾ } صدق الله العظيم [يوسف]
{ چون بر يوسف داخل شدند، گفتند: اى عزيز، ما و كسانمان به گرسنگى افتادهايم و با سرمايهاى اندك آمدهايم؛ پيمانه ما را تمام ادا كن و بر ما صدقه بده، زيرا خدا صدقهدهندگان را دوست دارد. (۸۸) گفت: مىدانيد كه از روى نادانى با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹) گفتند: آيا به حقيقت تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم، و اين برادر من است و خدا به ما نعمت داد. زيرا هر كس كه پرهيزگارى كند و شكيبايى ورزد، خدا مزدش را تباه نمىسازد. (۹۰) گفتند: به خدا سوگند كه خدا تو را بر ما فضيلت داد و ما خطاكار بوديم. (۹۱) گفت: امروز شما را سرزنش نبايد كرد؛ خدا شما را مىبخشايد كه او مهربانترين مهربانان است. (۹۲)}
و این بیان حق برای فرموده خداوند تعالی است:{ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ }صدق الله العظيم [يوسف:15]
{ به او وحى كرديم كه ايشان را از اين كارشان آگاه خواهى ساخت و خود ندانند.}
پس درمی یابید که آن کسی که آنها از او درخواست پیمانه های بیشتر و دادن صدقه می کنند در حقیقت برادرشان یوسف است که به موقعیت بالا و فرمانروایی دست یافته است ولی آنها او را نمی شناسند ؛ مگر زمانی که از رفتارشان با او در ته چاه سخن می گوید.خداوند تعالی می فرماید:
{ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾ } صدق الله العظيم [يوسف]
{ چون بر يوسف داخل شدند، گفتند: اى عزيز، ما و كسانمان به گرسنگى افتادهايم و با سرمايهاى اندك آمدهايم؛ پيمانه ما را تمام ادا كن و بر ما صدقه بده، زيرا خدا صدقهدهندگان را دوست دارد. (۸۸) گفت: مىدانيد كه از روى نادانى با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹) گفتند: آيا به حقيقت تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم، و اين برادر من است و خدا به ما نعمت داد. زيرا هر كس كه پرهيزگارى كند و شكيبايى ورزد، خدا مزدش را تباه نمىسازد. (۹۰) گفتند: به خدا سوگند كه خدا تو را بر ما فضيلت داد و ما خطاكار بوديم. (۹۱) گفت: امروز شما را سرزنش نبايد كرد؛ خدا شما را مىبخشايد كه او مهربانترين مهربانان است. (۹۲)}
حال دانستید که خداوند در این فرموده خود؛ در حالی که یوسف علیه الصلاة و السلام هنوز پسر کوچکی بود با وحی تفهیم به او وحی نمود:
{ فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ }صدق الله العظيم [يوسف:15]
{ چون او را بردند و هماهنگ شدند كه در عمق تاريك چاهش بيفكنند، به او وحى كرديم كه ايشان را از اين كارشان آگاه خواهى ساخت و خود ندانند.}
و تا زمانی که یوسف از کرده ایشان سخن نگفته بود ؛ او را نشناختند و خداوند تعالی می فرماید: { قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ گفت: مىدانيد كه با يوسف چه كرديد؟ } صدق الله العظيم [يوسف:89]
سپس برادر خود ، یوسف را شناختند و پیش از آنکه او از کرده ایشان درچاه سخن بگوید نمی دانستند که برادرشان یوسف در برابرشان است تا اینکه از رفتارشان با او درچاه سخن به میان آورد و گفت: { قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ }صدق الله العظيم [يوسف] {گفت: مىدانيد كه از روى نادانى با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹) گفتند: آيا به حقيقت تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم} به راستی که پروردگارش در قعر چاه با وحی تفهیمی به او از روزی خبر داد که برادرانش را خواهد دید ؛ نه جبریل علیه الصلاة و السلام –در چاه- به سراغش آمد و نه از ورای حجاب با او سخن گفته شد.
در مورد امام مهدی منتظر ناصر محمد نیز چنین است....انسانی که خداوند بیان حق قرآن را با وحی تفهیم به او یاد داد و این وسوسه شیطان رانده شده نییست؛ از آنجا که خداوند بیانی مقتدرانه و حق از قرآن را به من وحی نموده است من نیز آیات قرآن را مقتدرانه و به حق برای عالم و جاهلتان بیان می نمایم باشد که متذکر شوید.
شیخ گرانقدر عبدالمجید الزندانی ! من شما و تمام علمای یمن را به صورت خاص و علمای مسلمین را به صورت عام دعوت می کنم تا بر سر میز گفتگوی جهانی با مهدی منتظر در( پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی ) با رنگ آبی - چون ما پایگاه ها متعددی داریم - حاضر شوید.حقوق شما در نزد ما محفوظ و مصون است و با احترام و اکرام از شما میهمانان محترم پذیرایی می کنیم ؛ نه مانع ورود شما به پایگاه می شویم و نه سخنانی را که بنویسد تغییر می دهیم ؛ پناه بر خدا که از جاهلان باشیم..
و اگر برایتان روشن شد امام ناصر محمد واقعا امام مهدی منتظر است ؛ حقی را که از جانب پروردگارتان آمده است خواهید دانست. و اگر تنها در یک مسئله بر ناصر محمد یمانی غلبه کردید ؛ بر ناصر محمد یمانی است که از باور مهدی منتظر بودن خود بازگردد و تمام انصار او در نقاط مختلف جهان نیز در صورت مغلوب شدن او در برابرعلمای مسلمین ولو در یک مسئله؛ باید از پیروی از ناصر محمد یمانی دست بردارند .پس ای مسلمانان شاهد باشید ؛ شاهد بر خودتان و علمای مسلمین و مهدی منتظر حق...چرا که ناصر محمد یمانی برخی از عقاید دینی شما را درهم خواهد کوبید چرا که هیچ نشانی از دین خداوند در آنها نیست بلکه از جانب غیر خدا ؛ یعنی شیطان رانده شده به شما رسیده است عقایدی که ازجانب اولیاء شیطان -که تظاهر می کردند ایمان دارند اما کفر و مکر خود را پنهان می داشتند تا مانع پیروی از ذکرمحفوظ از تحریف و دروغ شوند – برزبان آورده شده است آنها می خواستند شما را از آیات محکم خداوند که در قرآن عظیم آمده است به بیراهه بکشند اما اینکار را از راه احادیث سنت نبوی انجام دادند چون این احادیث از تحریف و دستکاری مصون نیستند. برای همین به محضر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم آمده و تظاهر می کردند که ایمان آورده اند ولی کفر و مکر خود را پنهان می کردند؛ ایمانشان فقط برای استتارشان بود تا به عنوان راویان حدیث سنت نبوی شناخته شوند. خداوند تعالی می فرماید:
{ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾ }صدق الله العظيم [المنافقون]
{چون منافقان نزد تو آيند، گويند: شهادت مىدهيم كه تو پيامبر خدا هستى. خدا مىداند كه تو پيامبرش هستى و خدا شهادت مىدهد كه منافقان دروغگويند. (۱) از سوگندهاى خود سپرى ساختند و از راه خدا بازداشتند و به حقيقت، آنچه مىكنند ناپسند است. (۲)}
سپس خداوند به شما خبر داد که چگونه شما را از راه خداوند به بیراهه می کشند؛ آنها با شمشیر به مقابله شما نیامدند بلکه از راهی وارد شدند که از ضربات شمشیر خطرناک تر است؛ آنها راوی سنت نبوی شدند تا شما را از پیروی از آیات محکم قرآن که از جانب پروردگارتان نازل شده بود دور سازند. لذا در مجالس حدیث حاضر می شدند تا از راویان شوند. خداوند تعالی می فرماید:
{ مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
{ هر كه از پيامبر اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است. و آنان كه سرباز زنند، پس ما تو را به نگهبانى آنها نفرستادهايم. (۸۰) و نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند برخلاف گفته تو را پنهان می کنند، و خدا اندیشه پنهان آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان وبه خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است. (۸۱) آيا به قرآن نمىانديشند؟ هرگاه (احادیث)از سوى کسی جز خدا مىبود، اختلافى بسيار(با قرآن) مىيافتند. (۸۲) و هنگامی که (کلامی) از امن یا ترس به آنها برسد از آن درمیان خود سخن می گویند ،در حالی که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان(اولی الأمر)باز می گرداندند،از حقیقت امر آگاه می شدند،و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود،جز اندکی،(همگی) از شیطان پیروی می کردید.(83) }
بخاطر آنکه قرآن و احادیث بیان آن همگی از نزد خدا هستند و گواه آن نز فرموده خداوند تعالی است که:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾}صدق الله العظيم [القيامة]
{ چون خوانديمش، تو آن خواندن را پيروى كن. (۱۸) سپس بيان آن بر عهده ماست. (۱۹)}
برای همین خداوند شما را آگاه می فرماید که اگر احادیث بیان که در سنت نبوی آمده اند از جانب کسی غیر از خدا بیایند- یعنی از جانب شیطان- در آن صورت بین آن احادیث و آیات محکم قرآن اختلاف زیادی پیدا می کنید؛ چون حق و باطل یکدیگر را نقض کرده و در یک جا جمع نمی شوند.
لذا ای مردم؛ خداوند آیات محکم قرآن را به عنوان مرجع احادیث سنت نبوی برگزیده است و راه کشف آحادیثی که به دروغ به نبی نسبت داده شده اند را نیز به شما آموخته است.احادیث دروغ با آیات محکم قرآن تفاوت زیادی دارند .برای همین از شما دعوت می کنم تا در موارد اختلافات دینی تان به حکم خداوند واحد قهار رو کنید و بر مهدی منتظر چیزی جز این نیست که حکم حق خداوند را از قرآن محکمی که از تحریف محفوظ است برایتان استنباط کند تا اگر از حق آمده از جانب پروردگارتان پیرو نکنید ؛ در روز قیامت حجت خداوند بر شما باشد و خداوند تعالی می فرماید:
{ وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام]
{اين كتابى است مبارك. آن را نازل كردهايم. پس، از آن پيروى كنيد و پرهيزگار باشيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد. (۱۵۵) تا نگوييد كه تنها بر دو طايفهاى كه پيش از ما بودند كتاب نازل شده و ما از آموختن آنها غافل بودهايم. (۱۵۶) يا نگوييد كه اگر بر ما نيز كتاب نازل مىشد بهتر از آنان به راه هدايت مىرفتيم. بر شما نيز از جانب پروردگارتان دليل روشن و هدايت و رحمت فرا رسيد. پس چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه آيات خدا را دروغ پنداشت و از آنها رويگردان شد؟ به زودى كسانى را كه از آيات ما رويگردان شدهاند به سبب اين اعراضشان به عذابى بد كيفر خواهيم داد. (۱۵۷)}
پس ای علمای مسلمین به دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم پاسخ دهید و بدانید که محمد رسول الله صلی عله و آله و سلم در رویا حقی به من فرمودند: [ كان مني حرثك وعلياً بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبته
تو از جانب مادر(حرث ) از من و از جانب پدر(بذر ) از علی هستی؛ پرچم تو ؛ هدایت گرترین پرچم است و بزرگترین هدف؛ هدف توست و کسی نیست که با قرآن با تو به گفتگو بنشیند مگر اینکه از تو شکست بخورد]
و در رویایی دیگر: [ وإنك أنت المهدي المنتظر وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته و براستی که تو مهدی منتظری و عالمی نیست که از قرآن با تو بحث کند و بر او غلبه نکنی] پایان رویای حق
ولی خدا را به شهادت می گیرم که او به شما فرمان نداده است که به احکام شرعی بر اساس رویایی که در خواب دیده می شود عمل کنیید چرا که رویا به صاحب آن اختصاص دارد .اما اگر خداوند در عالم واقعیت ان رویا را محقق سازد؛ آنگاه این رویا برای شما حجت خواهد بود و خواهید دید که هیچ عالم قرآنی نیست مگر اینکه ناصر محمد یمانی مقتدرانه برای او از آیات محکم قرآن حجت علمی بیاورد.
ای مردم یمن! خدا را شاهد می گیرم و شهادت خداوند کافی است که یمنی که مورد تمسخر متکبران است؛ "مرکزخلافت جهانی اسلام "خواهد شد و شایسته نیست علی عبدالله صالح رهبری خلافت جهانی اسلام را به دست کسی جز امام مهدی منتظر بسپارد.او قانع شده و داوطلبانه این کار را می کند و این امر به وسیله قیام مسلحانه رخ نمی دهد؛ او بالاخره خواهد دانست که قدرت را به کسی تسلیم می کند که مهدی منتظر است . شما شاهدان این امر باشید.
بخدایی که جز او خدایی نیست؛ این رهبری به الحوثی ها یا سایر معارضین نخواهد رسید و سزاوار نیست رئیس علی عبدالله صالح ازقدرت کنار برود؛ مگر آنکه پیش از آن رهبری خلافت جهانی اسلام را به مهدی منتظر بسپارد. فقط نکته این است که او هنوز بخاطر مکر اولیاء دروغ گوی شیطان از مهدی منتظر ناصر محمد یمانی می گریزد؛ چون آنها او را از خاندانی که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی از آنهاست برحذر می دارند .به او نمی گویند از این خاندان برحذر باش چون مهدی منتظر از بین آنها خروج خواهد کرد؛ بلکه می گویند:"جناب رئیس از فلان خاندان برحذر باش و به آنها نزدیک نشو و اجازه نزدیک شدن آنها را نیز نده که اگر از آنان برحذر نباشی مقام خود را از دست داده و فرمانروایی و ملک خود را به آنها خواهی داد".
مهدی منتظر در پاسخ به آنها می گوید:خداوند شما دروغگویان وحقه بازها را که اولیاء شیاطین هستید بکشد؛ شما تنها درمورد صالحان هشدار می دهید؛ ایا شما به فرعون در باره موسی که مردی صالح بود هشدار ندادید و او را از موسی برحذر نداشتید؛ اما نمی بینید که در مورد کافران هشداری بدهند چون از دوستان و یاران آنها هستند . به خداوند که تصدیق مهدی منتظر چیزی جز افزودن بر بزرگی و شرف علی عبدالله صالح نیست. پس از شکرگزاران باشد که خداوند حیات او را در دورانی قرار داده است که مهدی منتظر برانگیخته می شود تا با قرآن مجید به راه خداوند عزیز و حمیدهدایت شود و بداند که دروغ گویانی که از دوستان و اولیاء شیاطین هستند تنها در مورد صالحان هشدار می دهند؛ مگر آنها فرعون را از موسی که مرد صالحی بود برحذر نداشتند!!آنها از کافران هشدار نمی دهند ؛ و امیدواریم پاسخ جناب رئیس این باشد که: راست می گویی چون آنها دوستانشان هستند. و امیدوارم خداوند علی العظیم به علی عبدالله صالح بصیرت بدهد تا از ماهیت واقعی شما دروغ گویان آگاه گردد؛ چقدر شما باعث شدید در حق ما ظلم شود و ما را از حقوق حقه خود محروم کردید واگر قبل از ظهور و تمکین، توبه نکنید؛ ما حکم خداوند درباره شما را می دانیم. در کتاب خداوند، شما درشمار سرسخت ترین دشمنان خداوند رحمان و اولیاء او هستید؛ شما از اولیای شیاطینی هستید که در ملاء اعلی استراق سمع می کنند و خداوند درباره شما در آیات محکمش فتوا داده و فرموده است:
{ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾ }صدق الله العظيم [الشعراء]
{ آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسى نازل مىشوند؟ (۲۲۱) بر هر بسيار دروغگوى گنهكار نازل مىشوند. (۲۲۲) گوش فرا مىدهند و بيشترينشان دروغگويانند. (۲۲۳)}
چرا که کسی در آسمان ها و زمین جز خداوند یکتا و بی شریک نیست که از غیب آگاه باشد.گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{ قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ }صدق الله العظيم [النمل:65]
{ بگو: «کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب نمیدانند جز خدا،}
سؤالی که مطرح می شود این است که این حیله گران دروغ گو چگونه دزدانه از غیب آگاه می شوند؟! و جواب را در فرموده خداوند تعالی و در آیات محکم او می یابید که:
{ إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
{ ما آسمان نزدیک را با ستارگان آراستیم، (۶) تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم! (۷) آنها نمیتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمیگیرند! (۸) آنها به شدّت به عقب رانده میشوند؛ و برای آنان مجازاتی دائم است! (۹) مگر آنها که در لحظهای کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب» آنها را تعقیب میکند! (۱۰)}
سپس شیاطین به سراغ اولیاء خود آمده و مطالبی را که به سرقت برده اند در اختیار آنان قرار می دهند و اکثراً هم دروغ می گویند.برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾ }صدق الله العظيم [الشعراء]
{ آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسى نازل مىشوند؟ (۲۲۱) بر هر بسيار دروغگوى گنهكار نازل مىشوند. (۲۲۲) گوش فرا مىدهند و بيشترينشان دروغگويانند. (۲۲۳)}
به این ترتیب الان مقصود از حدیث حقی که ازمحمد رسول الله صلی علیه و آله و وسلم نقل شده است برایتان روشن شد: [ كذب المنجمون ولو صدقوا ] یعنی آنها حتی اگر موضوعی که می گویند راست از آب درآید اما دروغ می گویند که از روی رصد حرکات ستارگان از این امور آگاه شده اند؛ بلکه اطلاعاتشان را از شیاطینی بدست می آورند که {يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى}در ملاء اعلا حرف فرشتگان را استراق سمع کرده اند.چون فرشتگان خداوند رحمن درباره خبرهایی که خداوند درباره امور غیبی و حوادث آینده زمین به آنها داده است با یکدیگر صحبت می کنند و شیاطین بصورت پنهانی به حرفهای آنها گوش می دهند ؛ همانند جنیان که قبل از مبارزه طلبی قران به راحتی بالا رفته و از اخبار آن عالم باخبر می شدند ولی بعد از به چالش کشیده شدنشان درآیات قرآن عظیم؛ این امر متوقف شد.برای همین می گویند:
{ وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً (8) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَّصَداً (9) وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (10) وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَداً (11) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً (12) وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْساً وَلَا رَهَقاً (13)} صدق الله العظيم [الجن]
{ و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوّی و تیرهای شهاب یافتیم! (۸) و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مینشستیم؛ امّا اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود مییابد! (۹) و اینکه (با این اوضاع) ما نمیدانیم آیا اراده شرّی درباره اهل زمین شده یا پروردگارشان خواسته است آنان را هدایت کند؟! (۱۰) و اینکه در میان ما، افرادی صالح و افرادی غیر صالحند؛ و ما گروههای متفاوتی هستیم! (۱۱) و اینکه ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمیتوانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم! (۱۲) و اینکه ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم؛ و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان میترسد و نه از ظلم! (۱۳)}
لینک پایگاه (الإمام المهدي ناصر محمد اليماني )منتظر حضور شما برای گفتگوست تا کشور را از "فتنه جنگ داخلی " که مصیبت بسیار بزرگی برای مردم یمن خواهد بود نجات دهیم ، پس مردم و حکومت یمن !از خونریزی و اغتشاش بپرهیزیدو بشتابید برای گفتگو؛ مهدی منتظر حضور یافته وشش سال است که از شما دعوت می کند تا با او به گفتگو بپردازید و ما اکنون در آغاز هفتمین سال هستیم و بجز تعداد اندکی؛ نه علما یمن و نه سایر علمای مسلمین به این درخواست پاسخ نداده اید . ما از جناب رئیس جمهور علی عبدالله صالح نیز برای حضور در میز گفتگو دعوت می کنیم تا برایش روشن شود که آیا واقعاً خداوند دانش و علمی فراتر از علمای امت به امام ناصر محمد یمانی عطا نموده است یا خیر و برایش روشن گردد آیا واقعاً همین طور است که امام ناصرمحمد با علمی روشنگر و مقتدرانه خود از قرآن در جدال با هر عالمی پیروز می گردد یا خیر؟ اگر روبرگردانید از دعوت مهدی منتظر حق پروردگارتان برای پذیرش حکمیت ذکر –قرآن عظیم- رو بر گردانده اید و قسم به خداوند واحد قهار که جن را از زبانه آتش و انسان را از گل سفال گونه آفریده است ؛ خداوند خلیفه خود مهدی منتظر را در یک شب بر شما و تمام جهانیان مسلط خواهد کرد درحالی که همگی خوار و زبون شده اید؛ شبی که در آن عبور سیاره ای که شما آن را سیاره دهم می نامید باعث پیشی افتادن شب از روز می گردد (طلوع خورشید از مغرب به علت عکس شدن جهت چرخش زمین ) ؛ همان "سیاره سقر" که در دوران های متعدد به سراغ بشر می آید (اللواحة للبشر) و سنگ های آتشین خود را بر زمین می باراند ؛ پس فرموده خداوند واحد قهار را در آیات محکم ذکر به یاد داشته باشید که می فرماید:
{ خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿٣٧﴾ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٣٩﴾ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ﴿٤٠﴾ } صدق الله العظيم [الأنبياء]
{انسان از عجله آفریده شده؛ ولی عجله نکنید؛ بزودی آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (۳۷) آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده کی فرا میرسد؟!» (۳۸) ولی اگر کافران میدانستند زمانی که نمیتوانند شعلههای آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمیکند (۳۹) بطور ناگهانی به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند؛ آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمیشود! (۴۰)}
این؛ سیاره سقر و بازآینده (اللواحة للبشر )به سوی بشر است؛ و نزدیک ترین عبور آن علامتی از علائم بزرگ ساعت است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ وَمَا هِيَ إِلا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ (31) كَلا وَالْقَمَرِ (32) وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (34) إِنَّهَا لإٍحْدَى الْكُبَرِ (35) نَذِيراً لِلْبَشَرِ (36) لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ(37) } صدق الله العظيم [المدثر]
{و این جز هشدار و تذکّری برای انسانها نیست! (۳۱) اینچنین نیست که آنها تصوّر میکنند سوگند به ماه، (۳۲) و به شب، هنگامی که پشت کند، (۳۳) و به صبح هنگامی که چهره بگشاید، (۳۴) که آن از علائم بزرگ (ساعت ) است! (۳۵) هشدار و انذاری است برای همه انسانها، (۳۶) برای کسانی از شما که میخواهند پیش افتند یا عقب بمانند [= بسوی هدایت و نیکی پیش روند یا نروند]! (۳۷)}
مترقب (در انتظار ) عبور آن باشید که از جانب قطب ها در یکی از شب های کامل شدن بدر خواهد آمد؛ با عبور آن شب از روز جلو می افتد ؛ در آن زمان شما کسانی که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند-ذکر- سرباز می زنید بجز خداوند ولی و یاوری نخواهید داشت وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
ای دوستان و محبان خداوند؛ بیان حق کتاب خداوند -ذکر- را با تمام امکانات و وسایل منتشر کنید تا در اختار خردمندان –اولی الألباب- قرار گیرد و این وظیفه شماست ؛ خداوند شما را از امر من آگاه کرده و شما نیز مرا باور کرده و از من پیروی می کنید. از کسانی که عضویت شما را مسدود می کنند شما را مورد تکذب قرار می دهند؛ ناامید نشوید و همان جوابی را بدهید که در آن فرموده خداوند تعالی ؛ پیروان یکی از انبیاء در مقابل گروهی از خودشان دادند :
{ وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ( 164 ) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165) } صدق الله العظيم [الأعراف]
{هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: «چرا جمعی را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! گفتند: برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها تقوا پیشه کنند!» (۱۶۴) امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، نهیکنندگان از بدی را نجات دادیم ؛ و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم. (۱۶۵)}
آیامی دانید بیان حق این گفته شان چیست : { قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ گفتند: برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها تقوا پیشه کنند!}صدق الله العظيم؟ یعنی در مقابل خداوند عذری داشته باشیم تا بخاطر عدم تبلیغ آنچه که خداوند بر شما فرستاده و آنرا باور کرده و پیرو آن شده اید مورد محاسبه قرار نگیریم ، و همچنین شایید آنها تقوا کرده و از حق آمده از جانب پروردگارشان پیروی نمایند.
عزیزان من ؛ شکرگزار خداوند باشید و در دوران"گفتگو قبل از ظهور" تمام بیانات حق کتاب را تبلیغ نمایید که همه آنها نور بر سر نور هستند و شفای قلب ها در آنها نهفته است؛ کوتاهی نکرده و محزون نشوید؛ با مردم به نیکی سخن گفته و به ایشان بشارت دهید و باعث تنفر و فرارشان نشوید و دعوت خود را با خلقی بسیار نیک وبا ملاطفت بیان کنید و به یاد این فرموده خداوند تعالی باشید :
وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ }صدق الله العظيم [آل عمران:159]
{ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند.}
از فرمانی که خداوند به شما و به تمام دعوت کنندگان به راه خداوند داده است اطاعت نمایید که می فرماید:
{ ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ }[النحل:125]
{ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما!}
و این فرموده خداوند تعالی : { وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿٣٥﴾ }صدق الله العظيم [فصلت]
{هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! (۳۴) امّا جز کسانی که دارای صبر و استقامتند به این مقام نمیرسند، و جز کسانی که بهره عظیمی دارند به آن نایل نمیگردند! (۳۵)}
توصیه خداوند به نبی خود موسى عليه الصلاة والسلام را باید داشته باشید؛ با اینکه فرعون از مسرفانی بود که به ناحق ادعای بزرگی می کرد: {فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}با وجود این خداوند تعالی به نبی خود موسی و برادرش هارون عليهم الصلاة والسلام می فرماید:
{ اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾ }صدق الله العظيم [طه]
{ بسوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است! (۴۳) اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد! (۴۴)}
ای حبیبان خداوند (احباب الله) اگر مشتاق آن هستید که آنچه که او دوست دارد و باعث رضایتش می شود تحقق یابد؛ فتوایش درباره اینکه چه چز را دوست داشته و از آن راضی می شود را در این فرموده پیدا می کنید:
{ وَلاَ يَرْضَىَ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُواْ يَرْضَهُ لَكُمْ } صدق الله العظيم [الزمر:7]
{ و کفررا برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر شکر او را بجا آورید آن را برای شما میپسندد!}
خداوند در نفس خود دعوت بندگان به راهش را بیش از هر چیز دوست دارد؛ پس در مقابل آزارها صبور باشید چون خداوند هدایت آنها را بیشتر ازاین دوست دارد که به جنگ با شما برخیزند و شما نیز با آنها بجنگید و ایشان را بکشید و داخل آتش شوند؛ خداوند به شما فرمان نمی دهد با مردم به جنگ بپردازید تا مؤمن شوند اجبار و اکراه در دین خداوند راه ندارد و همان چیزی بر شماست که بر رسول خداوند و امام مهدی است و خداوند تعالی می فرماید:
{ وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ } صدق الله العظيم [الرعد:40]
{ و اگر پارهای از عذابی را که به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم، یا تو را بمیرانیم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستی؛ و حساب (آنها) برماست.}
ممکن است یکی از کسانی که از احادیث شیطانی که مخالف آیات محکم قرآن هستند پیروی می کنند و خود را هدایت شده هم می دانند بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید: صبر کن ناصر محمد یمانی؛بر اساس روایتی از عبدالله عمر رضي الله تعالى ؛محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
[ أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
[ به من فرمان داده شده است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدای جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز بپا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام حسابشان به خداوند تعالی است]
البخاری و مسلم این روایت را نقل کرده و آن را در زمره احادیث صحیح قرار داده اند واقد بن محمد بن زيد بن عبدالله بن عمر عن أبيه عن جده عبدالله بن عمرآن را نقل کرده است و این قسمت"الا بحق الاسلام" تنها از جانب البخاری نقل شده و مسلم آن را نقل نکرده است و معنای این حدیثی که از نبي صلى الله عليه وسلم نقل شده و از بسیاری از بزرگان معنی این حدیث نقل شده است در صحیح البخاری از أنس رضي الله عنه نقل شده که نبي صلى الله عليه وسلم گفته است: [ أمرت أن أقاتل الناس يعني المشركين حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله فإذا شهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله وصلوا صلاتنا واستقبلوا قبلتنا وأكلوا ذبيحتنا فقد حرمت علينا دماؤهم وأموالهم إلا بحقها ]و امام احمد آن را از میان احادیثی که معاذ بن جبل ازنبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده است... پایان نقل قول .
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می گوید: خیر این حدیث با مکری خبیثانه واز جانب شیطان رانده شده آمده است تا مردم را به مبارزه با شما سوق دهد چون اگر نخواهند با شما بجنگند؛ باید با اکراه و اجبار و با خواری دین شما را بپذیرند؛ و اگر نپذیرند شما با جنگ؛ به دلیل عدم پذیرش دین خدا خونشان را زمین ریخته و زنان و اموالشان را به عنوان غنیمت خواهید گرفت. چنین روشی نه امر خداوند است و نه امر رسولش؛ این دستور شیطان رانده شده است و چگونه شده که شما از دستور شیطان تبعیت کرده و از فرمان خداوند رحمن که در آیات محکم کتابش آمده است ؛ سر پیچی می کنید؛ خداوند تعالی می فرماید:
{ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا }[المزمل:19]
{ این هشدار و تذکّری است، پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند!}
{ فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ ﴿٢١﴾ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ ﴿٢٢﴾ } [الغاشية]
{پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای! (۲۱) تو بر آنان مسلط نیستی [که به قبول ایمان مجبورشان کنی،] (۲۲)}
{ فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتْ الذِّكْرَى (9) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (10) وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى (12) ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا (13) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (17) }[الأعلى]
{ پس [مردم را] اندرز ده، اگر اندرز سودمند افتد. (۹) کسی که از خدا می ترسد، به زودی متذکّر می شود. (۱۰) و کسی که از همه بدبخت تر است از آن کناره می گیرد. (۱۱) همان کسی که در آتش بزرگ در می آید. (۱۲) آن گاه در آنجا نه می میرد و نه به خوشی زندگی می کند. (۱۳) بی تردید کسی که خود را پاک کرد، رستگار شد. (۱۴) و نام پروردگارش را یاد کرد، پس نماز خواند. (۱۵)بلکه زندگی دنیا را [بر آن] ترجیح می دهید. (۱۶) در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است. (۱۷)}
{ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ }[يونس:99]
{ پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!}
{ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ } [البقرة:256]
{در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست مسلماً راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست}
{ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾ }[الكهف]
{و بگو: [سخن] حق است از سوی پروردگار شما؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود، به یقین ما برای ستمکاران آتشی آماده کرده ایم که سراپرده هایش بر آنان احاطه دارد، و اگر استغاثه کنند با آبی چون مس گداخته که چهره ها را بریان می کند جواب گویند، بد آشامیدنی و بد جایگاهی است.}
{ وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٩٢﴾ } [المائدة]
{اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و بترسید! و اگر روی برگردانید، بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگری نیست}
{ وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ } [النحل:35]
{مشرکان گفتند: «اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمیکردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمیساختیم!» کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفهای جز ابلاغ آشکار دارند؟!}
{ قلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ }[النور:54]
{ بگو: خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچی نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد؛ و بر پیامبر چیزی جز ابلاغآشکار نیست}
{ وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ } [العنكبوت:18]
{اگر شما تکذیب کنید امتهایی پیش از شما نیز تکذیب کردند؛ وظیفه رسول جز ابلاغ آشکار نیست}
{ وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ }[الرعد:40]
صدق الله العظيم
{و اگر پارهای از عذابها را که به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم، یا تو را بمیرانیم، در هر حال تو فقط مأمور ابلاغ هستی؛ و حساب (آنها) برماست}
پس ای خردمندان از خداوند پروا کنید؛ و از شما می پرسم به حق آن که ابرها را روان ساخته و کتاب را نازل فرموده و انسان را از خاک آفریده است؛ آیا تمام فرامینی که خداوند در آیات محکم کتاب به رسولش داده است با دستوری که شیطان با به نسبت دادن دروغ حدیث به خداوند رحمن و رسولش وارد سنت بیان کرده است مخالفت ندارد: [ أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى ]
من از صحابه رسول الله که این حدیث از آنها نقل شده بجز خوبی چیزی نمی گویم؛ چون شیاطین بشر همانگونه که به رسول "ذکر" نسبت دروغ می دهند به صحابه برگزیده هم همین نسبت را می دهند . پس از خدا بترسید و از کتاب خداوند و سنت حق رسولش پیروی کنید مگر آن احادیثی از سنت بیان که مخالف آیات محکم قرآن هستند و بدانید چنین حدثی از جانب شیطان است؛ خداوندا شاهد باش که من به آنها ابلاغ نمودم .
آیا نمی دانید که حتی اگر تمام انس و جن را به اکراه وادار کنید تا به خداوند رحمن ایمان آورده و نماز بپا داشته و زکات بدهند؛ نماز و زکاتشان در حال اکراه پذیرفته نمی شود مگر اینکه با خلوص و تمایل قالبی نماز خوانده و زکات بدهند و ترس از کسی باعث آن نشده باشد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِينَ }صدق الله العظيم [التوبة:18]
{ مساجد خدا را تنها کسی آباد میکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهی از هدایتیافتگان باشند}
خداوندا شاهد باش که من به آنها ابلاغ کردم...و اما در مورد جهاد در راه خداوند برای پایان دادن ظلم انسان بر برادر انسانش، خداوند به کسانی که در زمین قدرت و فرمانراویی (تمکین ) داده باشد؛ امر نموده برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش جهاد کنند و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{ الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأْرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأْمُورِ } [الحج:41] صدق الله العظيم
{ همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست}
{ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ }[آل عمران:110] صدق الله العظيم
{ شما بهترین امت در میان انسانها بودیدامر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، ایمان آورند، برای آنها بهتر است! عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند،}
اما با کمال تأسف؛ بسیاری از علمای امت و منبریان؛ بین آیات محکمی که در آن از دعوت به سوی خداوند سخن گفته می شود و آیات محکمی که به جهاد در راه خداوند و امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارد؛ فرقی قائل نمی شوند؛ جهاد برای پایان دادن ظلم انسان به برادر انسانش است و نمی توان انسان را با زور و اکراه وادار نمود تا به خداوند رحمن ایمان بیاورد. ای کسانی که خود و پیروانتان را به بیراهه کشانده اید ؛ آیا در قرآن تدبر نمی کنید یا بر قلب هایتان قفل زده شده است؟
برایتان مثالی خواهم آورد تا نشان دهم چگونه کسانی که نادانسته به خداوند نسبت می دهند و تصورهم می کنند هدایت شده اند توانستند پیروان خود را قانع کنند که به جنگ کافرانی بروند که ایمان نمی آورند. برای مثال به آنها می گویند محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم گفته است:
[ عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى ] رواه البخاري ومسلم
[ به من فرمان داده شده است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدای جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز بپا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام حسابشان به خداوند تعالی است]
و سپس می گویند این به معنای آن است که خداوند به ما امر نموده تا به جنگ مشرکین رفته و آنها را به قتل برسانیم یا اینکه مؤمن شوند و نماز گذارده و زکات بپردازند؛در غیر این صورت خداوند خون آنها وزنان و فرزندان و اموالشان را به عنوان غنیمت را بر ما حلال کرده است و سپس می گویند خداوند تعالی می فرماید:
{فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْالصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }صدق الله العظيم [التوبة]
{ مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، از آنها دست برداريد، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است!}
و آیات بیشتری برایشان آورده و می گویند خداوند تعالی می فرماید: { إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ } [التوبة:111] صدق الله العظيم
{خدا از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريد، تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ مىكنند، چه بكشند يا كشته شوند وعدهاى كه خدا در تورات و انجيل و قرآن داده است به حق بر عهده اوست. و چه كسى بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد كرد؟ بدين خريد و فروخت كه كردهايد شاد باشيد كه كاميابى بزرگى است.}
و خداوند تعالی می فرماید: { وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ } [الأنفال:39] صدق الله العظيم
{ با آنان نبرد كنيد تا ديگر فتنهاى نباشد و دين همه دين خدا گردد. پس اگر باز ايستادند، خدا كردارشان را مىبيند.}
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می گوید: خداوند فرمان جنگ با کافرانی را داده است که بخاطر دین شما به جنگ با شما می آیند و پیروانتان را گرفتار فتنه می کنند برای همین خداوند فرمان داده است تا با کفاری که به جنگتان می آیند بجنگید تا باعث فتنه کسانی نشوند که به دعوت شما ایمان آورده و باورتان کرده و از دین حق پروردگارشان پیروی می کنند در اینجا واجب است به برادرانتان یاری رسانید و گواه آن هم فرموده خداوند تعالی است: { وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ }صدق الله العظيم [الأنفال:72]
{ا گر در دین شما را به يارى طلبيدند برشماست که به ياريشان برخيزيد}
و گواه آن حدیثی ازمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است :
[ إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانیشان مانند اعضای بدن است وقتی یکی رنجور شود دیگران از او مراقبت و نگهداری می کنند] صدق عليه وآله الصلاة والسلام
براستی که خداوند به شما فرمان داده است با کافرانی بجنگید که به جنگتان آمده و می خواهند نور خداوند را خاموش کنند ؛ نه اینکه به کافرانی که جنگی با شما ندارند تعدی نمایید .گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ } صدق الله العظيم [البقرة:190]
{ با كسانى كه با شما جنگ مىكنند، در راه خدا بجنگيد و تعدى مكنيد. زيرا خدا تعدىكنندگان را دوست ندارد.}
خداوند شما را از ارتباط با کافرانی که با شما سرجنگ ندارند ؛ نهی نمی فرماید، بلکه به شما فرمان داده است با آنها به عدالت و قسط و همانند برادرانتان و بر اساس اصولی دینی رفتار کنید وگواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است :
{ لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ }صدق الله العظيم [الممتحنة:8]
{ خدا شما را از نيكىكردن و عدالت ورزيدن با آنان كه با شما در دين نجنگيدهاند و از سرزمينتان بيرون نراندهاند، باز نمىدارد. خدا كسانى را كه به عدالت رفتار مىكنند دوست دارد.}
خداوند به رسولش فرمان نمی دهد با آنها بجنگد تا ایمان بیاورند؛ بلکه به بنده و رسول خود امر می نماید تا بین مؤمن و کافر عدالت برقرار کند.گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ }صدق الله العظيم [الشورى:15]
{ براى آن دعوت كن و چنان كه فرمان يافتهاى پايدارى ورز و از پى خواهشهايشان مرو و بگو: به كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان دارم و به من فرمان دادهاند كه در ميان شما به عدالت رفتار كنم. خداى يكتا پروردگار ما و پروردگار شماست. اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما. ميان ما و شما هيچ محاجهاى نيست. خدا ما را در يك جا گرد مىآورد و سرانجام به سوى اوست.}
چگونه ممکن است محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم برخلاف این عمل کرده و بگوید:
[ عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى ] رواه البخاري ومسلم
[ به من فرمان داده شده است تا با مردم بجنگم تا شهادت بدهند خدای جز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز بپا داشته و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام حسابشان به خداوند تعالی است]
اما درباره این فرموده خداوند تعالی: { فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ } صدق الله العظيم [التوبة:5]
{ و چون ماههاى حرام به پايان رسيد، هر جا كه مشركان را يافتيد بكشيد و بگيريد و به حبس افكنيد و در همه جا به كمينشان نشينيد. اما اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات دادند، از آنها دست برداريد، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.}
به راستی که مقصود خداوند مشرکان مکه است که بعد از اعلام برائت تخلف کردند؛ چون خداوند به مسلمانان فرمان داده بود که مشرکان حق نزدیک شدن به خانه معظم او را ندارند و این خانه اختصاص برای ادای حج به مسلمانان اختصاص دارد . خداوند از حج خانه معظم خود توسط مشرکانی که شاهد کافر بودن خود بودند،برائت جست ؛ و آن را برای تمام کسانی که ایمان به خداوند و روز قیامت داشته و در عبادت کردن پروردگارشان شرک نیاورده باشند قرار داد. برای همین به مسلمانان فرمان داد که مشرکان حق نزدیک شدن به مسجد الحرام را ندارند.خداوند تعالی می فرماید:
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ } صدق الله العظيم [التوبة:28]
{اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مشركان نجسند و از سال بعد نبايد به مسجد الحرام نزديك شوند. و اگر از بينوايى مىترسيد، خدا اگر بخواهد به فضل خويش بىنيازتان خواهد كرد. زيرا خدا دانا و حكيم است.}
بعد از آنکه در روز حج اکبر؛ بیزاری و برائت خداوند و رسولش اعلام گردید؛ هرمشرکی که در مکه پیدا می شد به منزله مقاومت وی در برابر فرمان برائت خداوند و رسولش بود؛ لذا فرمان خداوند بر این قرار گرفت که با آنها مبارزه شود ولو اینکه به پوشش کعبه آویخته باشند؛ مگر اینکه اعلام کنند مسلمانند و نماز گذارده و زکات بدهند؛ و این به معنی این است که آنها در زمره برادران دینی مسلمانان شده اند و مانند شما نسبت به مسجد الحرام محقند و برای همین نیز فرمان داده شد که راه این دسته باز شود .گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّـهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّـهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿٤﴾ فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٥﴾ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ ﴿٦﴾ } صدق الله العظيم [التوبة]
{ و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده! (۳) مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزی از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند، و احدی را بر ضدّ شما تقویت ننمودند؛ پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمرید؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (۴) وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید (در محدوده مکه ) به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (۵) و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند! (۶)}
جز اینکه خداوند به مؤمنان فرمان می دهد اگر کسی از کافران یا مشرکان به آنها پناه بیاورد ؛ به او پناه دهند تا کلام خداوند را بشنود.اگر از حق پروردگارش پیروی کرد که چه بهتر ؛ واگر نپذیرفت ؛ خداوند به شما امر نموده که او را به خانه اش برسانید و همراه او باشید تا از نکه خارج شود و با او بخوبی برخود و رفتار شود.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ }صدق الله العظيم
{و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند}
ای کسانی که نادانسته به خداوند نسبت داده و خود و پیروانتان را به گمراهی می کشانید ؛ ازخدا پروا نمایید.ای علمای مسلمین که با وجود تفاوت بسیار زیاد شتر و الاغ؛فرق بین الاغ و شتر را نمی دانید (لا تفرقون بین البعیر و الحمیر ) از خداوند بترسید!!
چگونه است که شما قادر نیستید مهدی منتظر حق را که از جانب پروردگارتان آمده است از کسانی که با مس شیطان سرگران و آشفته شده و ادعای مهدویت می کنند ؛ تشخیص دهید. کسانی که هر از چند گاه سربلند کرده و با وسوسه شیطان قرین شان خود را مهدی منتظر می دانند.آیا نمی دانید این از مکر شیطان بزرگ است؟ تا وقتی خداوند مهدی منتظر حق را به سویتان فرستاد؛ بگویید این هم یکی از کسانی است که هراز چند گاهی پیدا شده و ادعا می کنند مهدی منتظرند . از او رو برمی گردانید تا اینکه عذاب خداوند با سیاره ای که به آن سیاره دهم می گویید بر سرتان نازل شود؛ آیا پروا نمی کنید؟
آیا در بیان حق ذکر-قرآن عظیم-که مهدی منتظرحق امام ناصر محمد یمانی از آنها برایتان حجت می آورد تدبر نمی کنید؟ علم مقتدارنه او را با علومی که مهدیون دروغینی که با مس شیاطین سرگردان شده اند مقایسه نمی نمایید؛ از خدا پروا نمی کنید؟اگر شما از کسانی باشید که قبل از شنیدن سخن درباره آن حکم نمی دهند؛ با تدبر در منطق و دلایل علمی مقتدرانه امام مهدی ناصر محمد یمانی و برهان های مدعیان مهدویت که ندانسته به خداوند نسبت می دهند متوجه تفاوت امر می شوید و درمی یابید تفاوت بین مهدی منتظر و مدعیان دروغینی که شخصیت او را به سرقت برده اند مانند تفاوت بین شتر و الاغ است؛ یا شما شتر را از الاغ تشخیص نمی دهید؟
ای مردم! زمان قيامت فرا رسيده وكسی جز خداوند نمی تواند جلوی عذاب را بگیرد آیا ازاین حدیث می خندید و نمی گریید؟![اشاره به آیات کریمه: زِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿٥٧﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ كَاشِفَةٌ ﴿٥٨﴾ أَفَمِنْ هَـٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿٥٩﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ (57)النجم]. آیا می دانید که امام مهدی ناصر محمد یمانی با کلام خداوند، پروردگار عالمیان شما را مورد خطاب قرار می دهد و بیان حق قرآن را با قرآن و از محکمات آن برایتان می آورد؛ آیات روشنی که آیات بنیادی واساسی کتاب و از محکماتی هستند که برای عالم و جاهلتان به زبان عربی آمده است؛ ظاهر و باطن آن را هم علمایتان درک می کنند و هم جاهلان ؛ چون ظاهر و باطن انها یکسان است و تنها کسانی که قلبشان از حق منحرف است از درک دیدن آنها کور و ناتوانند.
شیخ گرانقدر عبدالمجید زندانی و علمای یمن؛ آیا وقت آن فرا نرسیده که کلام حق را بر زبان آورده و خود و امت تان را به کشتی نجاتی که خداوند برایتان فراهم نمود سوار شوید؛ از امام ناصر محمد یمانی پیروی کنید.آیا رئیس علی عبدالله صالح شما را در پیشگاه خداوند در روز قیامت مسئول نکرد ؛ تا سخن حق را بگویید (و بین او و مخالفانش از کتاب خداوند داوری کنید ) در راه خداوند از سرزنش هیچ کسی نترسید؛ به شما وعده داده که خواهد گفت "شنیدم و اطاعت می کنم"؛ آیا پروا نمی کنید؟چرا از دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی رو بر می گردانید؛ او که با شما در صنعاء زندگی می کند یا اینکه از این قضیه خبر ندارید؟آیا انصار شما را از دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی باخبر نکرده اند، یا اینکه دعوت او را ابلاغ کردند ولی شما از دعوت حق پروردگارتان روبرگردانده اید، شما را چه شده و چه بلایی سرتان آمده است؟
شاید شیخ گرانقدر عبدالمجید زندانی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:ناصر محمد یمانی ما منتظر مهدی منتظری هستیم که طبق خبری که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به ما داده است نامش "محمد بن عبدالله" باشد؛ رسول فرموده است نام امام مهدی "محمد بن عبدالله " است. پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می گوید:
{ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ }[البقرة:111]
{ بگو: «اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید}
و خداوند تعالی می فرماید: { قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ } صدق الله العظيم [الأنبياء:24]
{ بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند، و سخن کسانی است که پیش از من بودند!» امّا بیشتر آنها حق را نمیدانند؛ و به همین دلیل (از آن) روی گردانند.}
شیخ گرانقدر عبدالمجید زندانی در جواب می گوید: ناصر محمد یمانی؛ آیا به احادیث سنت نبوی ایمان داری؟امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ ایشان می گوید:البته که ایمان دارم، ایمان من به سنت بیان حق قرآن عظیم که از زبان جدم محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم بیان شده اند به اندازه ایمانم به این قرآن عظیم است؛ چیزی را که انکار کرده و نسبت به آن کافرم؛ احادیثی هستند که با آیات محکم ذکر محفوظ از تحریف یعنی قرآن مغایرت دارند؛ چون احادیثی از این دست از جانب خداوند نیستند ؛ از جانب شیطان آمده اند . چون هم قرآن و هم احادیث بیان همگی از جانب خداوند رحمن آمده اند و گواه آن فتوای خداوند است که در آیات محکم قرآن برای جن و انس داده شده است:
{ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
{ همانا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست! (۱۷) پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن! (۱۸) سپس بیان و (توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست! (۱۹)}
مگر غیر از این است که خداوند رحمن در آیات محکم کتابش چگونگی جداکردن و تمیز دادن احادیث حق بیان که از جانب خداوند رحمن هستند را از احادیث شیطان که به دروغ به خداوند و رسولش نسبت داده اند آگاه کرده است . خداوند به شما فرمان داده است که درمواردی که دراحادیث سنت بیان نبوی دچار اختلاف شوید؛ محکمات قرآن را مرجع قرار دهید. خداوند شما را آگاه نموده است که اگر احادیث بیان در سنت نبوی از جانب خداوند رحمن نباشند؛ بین آنها و محکمات قرآن مغایرت و اختلاف زیادی پیدا می کنید . گواه آن نیز فتوی خداوند در آیات محکم قرآن است که احادیث سنت بیان هم از جانب خداوند رحمن آمده اند.همینطور فتوا داده است که درمورد حفظ سنت بیان از تحریف و دستکاری به شما وعده ای نمی دهد و براستی که قران عظیم را برایتان حفظ خواهد کرد. خداوند به شما خبر داده است در موارد اختلاف در احادیث سنت بیان با قرآن حکم کنید و در آیات محکم قرآن تدبر نمایید . خداوند به شما آموخته است اگر احادیث بیان از جانب کسی غیر از خداوند باشند؛ بین محکمات قرآن و حدیث دروغین در سنت نبوی مغایرت و اختلاف زیادی پیدا می کنید؛ چون حق و باطل یکدیگر را نقض می کنند و نمی توانند سازگارباشند.این فتوای خداوند درباره چگونگی کشف احادیث دروغ است که آن را در محکمات کتابش پیدا می کنید "
{ مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
{ هر كه از پيامبر اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است. و آنان كه سرباز زنند، پس ما تو را به نگهبانى آنها نفرستادهايم. (۸۰) و نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند برخلاف گفته تو را پنهان می کنند، و خدا اندیشه پنهان آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان وبه خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است. (۸۱) آيا به قرآن نمىانديشند؟ هرگاه (احادیث)از سوى کسی جز خدا مىبود، اختلافى بسيار(با قرآن) مىيافتند. (۸۲) و هنگامی که (کلامی) از امن یا ترس به آنها برسد از آن درمیان خود سخن می گویند ،در حالی که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان(اولی الأمر) باز می گرداندند،از حقیقت امر آگاه می شدند،و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود،جز اندکی،(همگی) از شیطان پیروی می کردید.(83) }
شیخ عبد المجید زندانی در پاسخ ما می گوید؛ به این ترتیب حکم حق درباره اختلاف بین اهالی سنت و شیعیان در حدیث نقل شده از جانب نبی الله علیه الصلاة و السلام برایمان روشن شد که می فرماید:
[ تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي ]
[در میان تان چیزی باقی گذاشته ام که اگر به آنها تمسک جویید؛ بعد از من ،گمراه نخواهید شد کتاب خداوند و سنت من]
اما در روایاتی که نزد شیعیان است انتهای حدیث با آنچه که دربالا آمده است فرق دارد. نبی در حدیث آنها می فرماید:
[ تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وعترتي ]
[در میان تان چیزی باقی گذاشته ام که اگر به آنها تمسک جویید؛ بعد از من ،گمراه نخواهید شد کتاب خداوند و عترت من]
و در باره این اختلاف؛ حکم حق روشن گردید و مشخص شد حدیثی که نزد اهل سنت است و درادامه می آید؛ صحیح است:
[ تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي ]
و این بیان تو را ثابت می کند که احادیث نبوی نیز از جانب خداوند رحمن آمده اند، اما ناصر محمد یمانی درباره شیعیان اثنی عشری چه می گویی؟ مهدی منتظر در پاسخ می گوید؛ احادیث دروغ در نزد شیعیان کمتراز اهل سنت و جماعت است ؛ اما با وجود اینکه اهل سنت احادیث دروغ بیشتری دارند اما چون به جای خداوند ائمه آل بیت را نمی خوانند به حق نزدیک ترند.
شیخ عبدالمجید، علمای یمن وتمام علمای مسلمین؛ از خدا پروا کنید! شایسته امام مهدی برانگیخته شده از جانب خداوند نیست که از خواسته ها و امیال شما پیروی کند؛ او آمده است تا پراکندگی شما را به وحدت تبدیل نماید و در برابر خداوند به حق و یقین شهادت می دهم و کفرمطلق خود نسبت به " تعدد مذاهب" در دین و در سیاست را اعلام می کنم.ما انتخابات مشورتی را رد نمی کنیم اما تعدد حزبی و سیاسی در دین خداوند را حرام می دانیم ؛ چون باعث ضعف و کاهش قدرت مسلمانان می شود و موجب بروز دشمنی و کینه بین انها شده و قلب هایشان را از هم دور می کند. شیخ عبدالمجید؛ دوران قبل از اتحاد یمن را بخاطر دارید؛ که در شمال حزبی به نام کنگره خلق (مؤتمر الشعبی العام) وجود داشت و با وجود عیوبی که داشت چون تنها یک حزب بود باعث شد یمنی ها با هم برادر باشند ؟ تا اینکه قضیه تعدد احزاب پیش آمد و قلب های بندگان پراکنده شد و حاصل آن دشمنی و کینه بین مردم بود این در دین خداوند حرام است و حکم شورای اسلامی این نیست.بلکه شورای اسلامی مانند شورای ملکه یمن بلقیس است که خدا از او راضی باشد و راضی اش نماید. عجیب است که او قبل از اینکه با سلیمان تسلیم خداوند شود بر اساس شورای اسلامی حق عمل می کرده است چراکه بانویی حکیم بود و این از هوش و ذکاوت اوست . از میان بزرگان کشور عده ای انتخاب شده بودند و از هر استانی از کشور افراد ارجمند جمع شدند و برایش مجلس مشورتی تشکیل دادند .او به ایشان گفت: { مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ }[النمل:32] { که من هیچ کار مهمّی را بدون حضور (و مشورت) شما انجام ندادهام! ( }بلقیس درباره هیچ یک از امورات کشوری و اقتصادی و دولتی بدون مشورت با این شورا و مشاوره با آنها تصمیمی نمی گرفت؛ بعد از انجام مشورت؛ تصمیم گیری با او بود و این حکم مشورت و شورا در اسلام است وگواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ } صدق الله العظيم [آل عمران:159]
{ و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكلكنندگان را دوست دارد}
یعنی درباره امور با آنها مشورت کن تا نظراتشان را بشنوی؛ اما اختیار با آنها نیست و تنها نظر مشورتی می دهند و زمانی که تصمیم مناسب را گرفتی با توکل به خدا آن را انجام بده؛ حکومت ملکه بلقیس که خدا از او راضی باشد و او نیز از خدا؛ چنین بود.اگراکنون به دعوت به گفتگو پاسخ ندهید؛ به رئیس علی عبدالله صالح پیشنهاد می کنیم که تمام احزاب یمن را در هم ادغام نماید و حزبی به نام (حزب متحد یمن) تشکیل دهد؛ چگونه شما از روش مردمی پیروی می کنید که ایمان نمی آورند؟ در یک دولت چیزی به نام تعدد احزاب اساس دینی ندارد؛ چه تعدد حزبی تحت لوای تعدد مذاهب دینی باشد و چه از نظر سیاسی یا به اسم احزاب سیاسی تمام این ها در کتاب خداوند قرآن عظیم حرام شده است. چون تعدد حزبی در دین یا سیاست باعث دشمنی و کینه بین بندگان می شود ؛ افراد زیادی در کشورهای مختلف قربانی این اختلافات شده اند که جز خداوند کسی از تعداد آنها آگاه نیست؛ آیا پروا نمی کنید؟
اگر در هر دولتی تنها یک حزب وجود داشه باشد دیگر میان مردم اختلافی به وجود نیامده و فساد در زمین و خونریزی رخ نخواهد داد..من نصیحت کننده امین شما هستم..
پس بیایید برای پایان دادن به ظلم انسان بر برادر انسانش به گفتگو بپردازیم
وأشهدُ أن لا إله إلا الله وأشهدُ أن محمداً رسول الله وشهادت می دهم من المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني هستم و تلاش می کنم تا صلح جهانی درمیان ملت ها برقرار شود و مسلمان و کافر درصلح زندگی کنند تا انسان بتواند از شر مفسدین در زمین در امان بوده و در آرامش زندگی کند.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: 12923 من الموضوع: من المهديّ المنتظَر إلى الرئيس اليمني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب وعلماء المسلمين..
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 04 - 1432 هـ
15 - 03 - 2011 مـ
02:38 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
من المهديّ المنتظَر إلى الرئيس اليمني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب وعلماء المسلمين ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جَدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار في الأولين وفي الآخرين إلى يوم الدين..
من المهديّ المنتظَر إلى فخامة الرئيس اليماني علي عبد الله صالح وكافة قادات العرب والمُسلمين، وكذلك فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني وكافة عُلماء المُسلمين، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين وجميع المُسلمين، أمّا بعد..
إنّني المهديّ المنتظَر ابتعثني الله بقدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور وأنتم الآن في عصر الحوار من قبل الظهور، وجئتكم على قدَرٍ قُبَيل مرور ما تسمّونه بالكوكب العاشر حتى أنذر البشر أنّهم دخلوا في عصر أشراط الساعة الكبر، فاتّقوا الله الواحد القهار واتّبِعوا الذِّكر من قبل أن يسبق الليل النهار، وإني أدعوكم إلى الحوار من قبل الظهور عبر طاولة الحوار العالميّة (موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني منتديات البشرى الإسلاميّة).
ويحقّ لكم أن تضعوا احتمالين الآن في شأني، فإمّا أن أكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم، وإمّا أن يكون مثلي كمثل المهديِّين المفترين الذين تتخبّطهم مسوس الشياطين وبين الحين والآخر يظهر لكم من يدّعي شخصيّة المهديّ المنتظَر وذلك مكرٌ من الشياطين عن طريق الممسوسين يوسوسون لقرنائِهم أنّه هو المهديّ المنتظَر، والحكمة الخبيثة لدى الشياطين من هذا المكر وذلك حتى إذا ابتعث الله المهديّ المنتظَر في قدره المقدور في الكتاب المسطور فتعرِضون عنه بظنِّكم أنّ مثله ليس إلا كمثل المهديّين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين!
ويا أولي الألباب فإمّا أن أكون المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم وإمّا أن أكون من الذين تُوسوِسُ لهم الشياطين أن يدّعوا شخصية المهديّ المنتظَر، فلا ينبغي لكم أن تحكموا عليَّ من قبل أن تستمعوا إلى منطقي وسلطان علمي بالحقّ بظنِّكم أنّي من الذين يدّعون شخصيّة المهديّ المنتظَر ولا ينبغي لكم أن تصدقوا أنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم من قبل أن أقيم عليكم الحجّة بسلطانِ العلم المبين، فلكلّ دعوى برهان والظنّ لا يغني من الحقّ شيئاً.
ولربما فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني يودّ أن يقاطعني فيقول: "يا من يدّعي أنّه المهديّ المنتظَر فنحن علماء المسلمين أدرى من الآخرين من عامة المسلمين لو كنت المهديّ المنتظَر أو كذّاباً أشِراً، فبما أنّ المسلمين لا ينتظرون أن يبعث الله المهديّ المنتظَر نبيّاً ولا رسولاً جديداً بل رجلاً من الصالحين كون خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً} صدق الله العظيم [الأحزاب:40]، وبناءً على هذه الفتوى المُحكمة في كتاب الله القرآن العظيم يفقهها العالِم والجاهل من أنّ خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وبرغم اختلاف علماء المسلمين في بعض العقائد في الدين إلا أنّهم اتّفقوا جميعاً في عقيدة بعث (الإمام المهديّ المنتظَر ناصِراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم)".
ومن ثمّ نردّ على الشيخ عبد المجيد الزنداني ونقول: يا فضيلة الشيخ أفلا تفتيني ماذا تقصد بقولك أنّ علماء المسلمين متفقون جميعاً في عقيدة بعث الإمام المهديّ المنتظَر ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم؟ ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد ويقول: "ألم يفتِنا الله في محكم كتابه أنّ خاتم الأنبياء والمرسلين هو محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؟ وبناءً على ذلك تجد عقيدة كافة علماء المُسلمين أنّ الله يبعث الإمام المهديّ المنتظَر ناصرَ محمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم، بمعنى أنّ الله يبعث المهديّ المنتظَر ناصراً لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كون الله لن يبعثه نبيّاً جديداً بل ناصراً لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، فلا بدّ له أن يدعونا إلى اتّباع ما تنزل على محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ويحاجِجنا بما تنزل على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد صلى الله عليه وآله وسلم، فهكذا ينبغي أن تكون صفة الإمام المهديّ المنتظَر الدعويّة إذا أوجده الله بيننا فنعلم أنّه المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين إذا وَجدناه أَعلَمَنا بكتاب الله القرآن العظيم كونه إذا كان هو حقاً المهديّ المنتظَر فلا بدّ أن يزيده الله علينا بسطةً في علم الكتاب القرآن العظيم حتى يستطيع أن يحكم بين علماء المُسلمين فيما كانوا فيه يختلفون في الدين. ومن ثم يقنعنا بالحكم الحقّ يستنبطه لنا من محكم القرآن العظيم ومن أحاديث السّنة النّبويّة الحقّ وسوف نأخذ بنصيحتك يا من يدعَّي أنه المهديّ المنتظَر فلن نحكم عليك أنك من المهديين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين؛ بل سوف نُنظر ذلك الحكم حتى نسمع قولك ومنطق سلطان علمك هل يتقبله العقل والمنطق كونك إذا أذهب الله عقلك فلم تذهب عقولنا، فأولاً عليك أن تعرفنا على شخصكم الكريم يا من يدّعي أنه المهديّ المنتظَر فأخبرنا أولاً عن صفة بعثك واسمك واسم أبيك".
ومن ثمّ نردّ على الشيخ عبد المجيد الزنداني وأقول: أقسمُ بالله العظيم من يحيي العظام وهي رميم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم إنّي الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد صلى الله عليه وآله الأطهار وسلم، وقد جعل الله صفتي في اسمي (ناصر محمد) فواطأ الاسم (محمد) في اسمي في اسم أبي لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر، كون الله لم يبعثني نبيّاً جديداً بكتابٍ جديدٍ؛ بل الإمام المهديّ المنتظَر ناصِرُ محمد - صلى الله عليه وآله وسلم - فأدعوكم والناس أجمعين إلى اتِّباع ما تنزَّل على محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، ولم يجعلني الله مبتدعاً؛ بل متّبعاً لمحمد رسول الله - صلى الله عليه وآله - فأدعوكم إلى اتّباع كتاب الله القرآن العظيم والسّنة النّبويّة الحقّ التي لا تخالف لمحكم القرآن العظيم المحفوظ من التحريف، ولن تجدوني أحيدُ عنهما قيد شعرةٍ عن كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ، ولم يبعثني الله بكتابٍ جديدٍ بل لكي أعيدكم وجميع المسلمين إلى منهاج النّبوة الأولى كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ.
واسمح لي يا فضيلة الشيخ عبد المجيد أن أحكم بالنتيجة للحوار بيني وبينكم من قبل الحوار فأزكّي حُكْمي بالقسم وأقول: اقسمُ بربّ العالمين أنّ الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد سوف يهيمن عليكم بسلطان العلم من ربّ العالمين وأنّ جميع علماء المُسلمين والنصارى واليهود لن يستطيعوا أن يهيمنوا على الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد حتى في مسألةٍ واحدةٍ في الدين، وأشهدُ الله أنّي لو أغلبكم في 99% وتغلبوني بنسبة 1% أنّي لست الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد حتى تجدوني غلبتكم بنسبة 100% وليس لي عليكم غير شرطٍ واحد فقط هو أن تقبلوا الله ربّي وربّكم هو الحكم بينكم بالحقّ فيما كنتم فيه تختلفون في الدين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ} [الشورى:10].
وتصديقاً لقول الله تعالى: {أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].
وما على الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد إلا أن يستنبط لكم حكم الله بينكم فيما كنتم فيه تختلفون فنأتيكم به من آيات أمّ الكتاب المحكمات البيّنات لعالمكم وجاهلكم يفقههنَّ ويعلم ظاهرهنَّ وباطنهنَّ علماء المُسلمين وعامتهم لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ البيّن في محكم كتاب الله القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَآ إِلاَّ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:99].
وهم الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ البيّن في محكم كتاب ربهم القرآن العظيم فيذروهن وراء ظهورهم وكأنهم لم يسمعوهن فيذروهن فيتّبعون آياتٍ أُخر متشابهاتٍ لا يزلن بحاجةٍ للتأويل كون ظاهرهن ليس كباطنهن وإنما تشابه في كلمات اللسان مختلفات في البيان وهنّ قليلات لسْن إلا بنسبة 10% من آيات الكتاب و90% من آيات الكتاب محكمات هُنّ أمّ الكتاب لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
ولئن جادلتم الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد بآيات الكتاب المتشابهات فإني بتأوليهن عليمٌ مما علمني ربّي بوحي التّفهيم وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ، وآتيكم بسلطانِ بيانهنَّ من ذات القرآن حتى تعلموا أن ربّي علّمني بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ.
ولربما يودّ أن يقاطعني فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني فيقول: "يا ناصر محمد اليماني كيف أنّك تقول أنك لا تدَّعي النّبوة بوحيٍ جديدٍ وها أنت تزعم أنّ الله يوحي إليك بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب؟ وهذه أوّل حجّة عليك يا من يزعم أنه المهديّ المنتظَر إلا إذا هيمنت علينا بحجتك من محكم الكتاب كما وعدتنا"، ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد وأقول: يا فضيلة علماء اليمن المُكرمين لم يجعلني الله نبيّاً ولا رسولاً؛ بل إن طرق الوحي في الكتاب ثلاث طُرُق حسب فتوى الله إليكم في محكم كتابه القرآن العظيم في قول الله تعالى: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51].
1- فأما الطريقة الأولى فهي وحي التّفهيم بالإلهام من الربّ إلى القلب.
2- وأما الطريقة الثانية فهي وحي التكليم من وراء الحجاب.
3- وأما الطريقة الثالثة فهي عن طريق إرسال جبريل عليه الصلاة والسلام فيوحي إلى الأنبياء بإذن الربّ ما يشاء.
ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد الزنداني ويقول: أفلا تفصّل هذه الآية تفصيلاً حتى تزيدنا علماً إن كنت من الصادقين؟ ومن ثمّ نردّ عليه بالحقّ ونبدأ بتفصيل سلطان العلم لوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب بما يلي: وقال الله تعالى: {فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلّاً آتَيْنَا حُكْماً وَعِلْماً} صدق الله العظيم [الأنبياء:79].
فتجدون أنّ الله ألهم نبيّه سليمان بالحكم الحقّ بين المختصمين، وهذا هو البرهان الأول لوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب، ومن ثم نأتي لبرهانٍ آخر وقال الله تعالى: {فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:37].
فما هي هذه الكلمات؟ ألا وإنّها الكلمات التي تلقاها آدم من الربّ هو وزوجته أن يقولوا بعد أن ظلموا أنفسهم حتى يتوب عليهم: {قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:23].
ومن ثمّ نأتي للبرهان الثالث في وحي التّفهيم من الربّ إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام ولا يزال صغيراً من قبل أن يبعثه الله رسولاً. وقال الله تعالى: {فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
فأوحى الله إلى قلب يوسف عليه الصلاة والسلام بوحي التّفهيم أنّ ربه لن يتخلى عنه وأنّ مكرهم هذا سوف يكون سبباً لتحقيق رؤياه لدرجة أنّه سوف ينبئهم بأمرهم هذا وهو ما فعلوه به في غيابة الجبّ، غير أنّ يوسف عليه السلام في موقع عزٍّ وهُم في موقع ذلٍ مهينٍ يسألونه الصدقة وهم لا يشعرون أنّ الشخص الذي يسألونه الصدقة هو أخوهم يوسف كونه صار في موقع عزٍّ عظيمٍ ولم يعرفوا أنّه أخوهم يوسف حتى ذكَّرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ. وقال الله تعالى: {فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
ومن ثم تجدون الحقّ على الواقع الحقيقي أنّ يوسف عليه الصلاة والسلام كان إخوته يسألونه أن يفي لهم الكيل ويتصدّق عليهم وهم لا يشعرون أنّه أخوهم يوسف كونه صار في موقع عزٍّ كبيرٍ ومُلكٍ ولذلك لم يشعروا أبداً أنّه أخوهم يوسف إلا حين ذكّرهم بما صنعوا به في غيابت الجبّ. وقال الله تعالى: {قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
والآن علمتم أنّ الله أوحى إلى يوسف عليه الصلاة والسلام وهو لا يزال صبياً بوحي التّفهيم في قول الله تعالى: {فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
وفعلاً لم يشعروا أنّه أخوهم يوسف إلا حين نبَّأهم بأمرهم هذا. وقال الله تعالى: {قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ} صدق الله العظيم [يوسف:89].
ومن ثمّ عرفوا أنّه أخوهم يوسف وقبل أن يذكّرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ لم يكونوا يشعرون أنه أخوهم يوسف حتى ذكرهم بما فعلوه به في غيابت الجبّ وقال: {قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف:89-90].
وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
وإنما تلقّاه من ربه بوحي التّفهيم ولم يتنزّل عليه جبريل عليه الصلاة والسلام يوم ألقاه إخوته في غيابت الجبّ ولم يكلمه الله من وراء حجابٍ، وكذلك الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد؛ الإنسان الذي يعلّمه الله البيان الحقّ للقرآن بوحي التّفهيم وليس وسوسة شيطانٍ رجيمٍ، كون الله يلهمني بسلطان البيان الحقّ للقرآن فآتيكم بسلطان البيان من آيات القرآن البين لعالمكم وجاهلكم لعلكم تتذكرون.
ويا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني إنّي أدعوك وكافة عُلماء اليمن خاصةً وعلماء المُسلمين عامةً للحضور إلى طاولة الحوار العالميّة للمهديّ المنتظَر (موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني) ذي اللون الأزرق كون مواقعنا كثيرة وحقوقكم محفوظة لدينا مصونة، وكذلك سوف تكونون لدينا معزّزين ومكرّمين ضيوفاً محترمين ولن نحجبكم ولن نغيّر من قولكم شيئاً ونعوذ بالله أن نكون من الجاهلين، فإن تبيّن لكم أنّ الإمام ناصر محمد هو حقاً الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد فسوف تعلمون الحقّ من ربكم، وإن هيمنتم على الإمام ناصر محمد اليماني ولو في مسألةٍ واحدةٍ فقط فعلى ناصر محمد اليماني التراجع عن عقيدة أنّه المهديّ المنتظَر وعلى جميع الأنصار في مختلف الأقطار التراجع عن اتّباع ناصر محمد اليماني لئن غلبني علماء المُسلمين ولو في مسألةٍ واحدةٍ فكونوا من الشاهدين يا معشر المسلمين على أنفسكم وعلى علمائكم وعلى المهديّ المنتظَر الحقّ، كون ناصر محمد اليماني سوف ينسف بعض عقائدكم في الدين نسفاً كونها ليست من دين الله في شيء بل وردت إليكم من عند غير الله أي من عند الشيطان الرجيم على لسان أوليائه الذين يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر ضدّ اتباع الذكر المحفوظ من التحريف والتزييف وأرادوا أن يضلوكم عمّا أنزل الله إليكم في محكم القرآن العظيم ولكن عن طريق أحاديث السّنة النّبويّة كونها ليست محفوظةً من التحريف ولذلك جاءوا إلى محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ليظهروا الإيمان ويبطنوا الكفر والمكر وإنما اتخذوا أيمانهم ستاراً ليكونوا من رواة الأحاديث في السُّنة النبويّة. وقال الله تعالى: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].
ومن ثم علَّمكم الله كيفية طريقة صدّهم عن سبيل الله أنّه ليس بالسيف بل بأشدّ خطر من ضرب السيوف بل ليكونوا من رواة الأحاديث في السّنة النّبويّة ليضلّوكم عن اتّباع ما أنزل الله إليكم في محكم القرآن العظيم ولذلك كانوا يحضرون مجالس الحديث حتى يكونوا من رواة الحديث. وقال الله تعالى: {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
وبما أنّ قرآنه وأحاديث بيانه كلٌّ من عند الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة]، ولذلك علَّمكم الله أنّ حديث البيان في السّنة النّبويّة لو كان من عند غير الله أي من عند الشيطان فسوف تجدوا بينه وبين محكم قرآنه اختلافاً كثيراً، كون الحقّ والباطل نقيضان لا يتفقان.
إذاً يا قوم لقد جعل الله محكم القرآن هو المرجع للأحاديث في السّنة النّبويّة وعلّمكم الله عن طريقة كشف الأحاديث المكذوبة عن النبيّ زوراً وبهتاناً أنّكم سوف تجدون بينها وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً، ولذلك أدعوكم إلى الله الواحد القهار ليحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون في الدين وما على المهديّ المنتظَر إلا أن يستنبط لكم حكم الله الحقّ من محكم الذكر المحفوظ من التحريف حجّة الله عليكم يوم القيامة لو لم تتّبعوا الحقّ من ربكم. وقال الله تعالى: {وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
فأجيبوا دعوة الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم يا معشر علماء المُسلمين واعلموا أنّ محمداً رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - قال لي في الرؤيا الحقّ: [كان مني حرثك وعلي بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحدٌ من القرآن إلا غلبته]، وفي رؤيا أخرى: [وإنك أنت المهديّ المنتظَر وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته] انتهت الرؤيا بالحقّ.
ولكني أشهدُ الله أنّه ما أمركم أن تجعلوا الأحكام الشرعيّة على الرؤيا المناميّة كون الرؤيا فتوى تخصّ صاحبها ولكن هذه الرؤيا سوف تكون حجّةً عليكم لو أنّ الله أصدقني الرؤيا بالحقّ على الواقع الحقيقي فتجدون أنّه حقاً لا يجادل ناصر محمد اليماني عالِمٌ من القرآن إلا وأقام عليه ناصر محمد اليماني حجّة العلم والسلطان من محكم القرآن.
ويا معشر الشعب اليماني أشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّ اليمن التي يسخر منها المتكبرون أنّها ستكون "عاصمة الخلافة الإسلاميّة العالميّة" وما ينبغي للرئيس علي عبد الله صالح أن يُسلّم قيادة الخلافة الإسلاميّة العالميّة إلا للإمام المهديّ المنتظَر طوعاً عن اقتناعٍ وليس بانقلابٍ عسكريٍّ بل لأنه سوف يعلم أنّ من سلّمها إليه أنه هو المهديّ المنتظَر فكونوا على ذلك من الشاهدين.
ألا والله الذي لا إله غيره لا ينبغي أن يتسلّمها الحوثيون ولا المُعارضة ولا ينبغي للرئيس علي عبد الله صالح أن يذهب من السلطة قبل أن يسلم قيادة الخلافة الإسلاميّة العالميّة للمهديّ المنتظَر، غير أنّه للأسف لا يزال يتهرب من المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني بسبب مكر العرافين أولياء الشياطين كونهم يحذرونه من الأسرة التي منها المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ولم يقولوا له احذر من تلك الأسرة فسوف يخرج منهم المهديّ المنتظَر؛ بل قالوا: "يا سيادة الرئيس اِحذر آل فلان فلا تقترب منهم ولا يقتربوا منك فإذا لم تحذرهم فسوف يزيلوك من مكانك فيؤول ملكك إليهم"، ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر وأقول: قاتلكم الله يا معشر العرَّافين المشعوذين أولياء الشياطين إنكم لا تحذّرون إلا من الصالحين، ألم تحذّروا فرعون من موسى وهو رجلٌ صالحٌ؟ ولن تجدوهم يحذِّورن من الكافرين كونهم أولياؤهم. ألا والله لا يزيد علي عبد الله صالح تصديق المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إلا شرفاً وعزّاً كبيراً فليكن من الشاكرين إذ جعله الله في عصر بعث المهديّ المنتظَر ليهديه بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد وليعلمَ أنّ العرافين أولياء الشياطين لا يحذِّرون إلا من الصالحين، ألم يحذِّروا فرعون من موسى وهو رجلٌ صالح! ولن تجدوهم يحذِّروا من الكافرين ونرجو أن يكون الردّ من الرئيس فيقول: "صدقت، كونهم أولياؤهم". وأرجو من الله العلي العظيم أن يبصّر علي عبد الله صالح بحقيقتكم يا معشر العرافين أولياء الشياطين فكم تسببتم في ظُلمنا وحرماننا من الحقوق الحقّ فإذا لم تتوبوا من قبل الظهور والتمكين فنحن نعلم ما هو حكم الله فيكم وإنكم لمن ألدّ الخصام للرحمن وأوليائه في الكتاب كونكم من أولياء الشياطين الذين يسترقون السمع من الملأ الأعلى فقد أفتانا الله في شأنكم في محكم كتابه. وقال الله تعالى : {هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
كونه لا يعلم الغيب في السماوات والأرض إلا الله وحده لا شريك له. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ} صدق الله العظيم [النمل:65].
والسؤال الذي يطرح نفسه: إذاً كيف عَلِم العرافون المشعوذون بالخطفات الغيبيّة ؟ وتجدون الجواب في محكم الكتاب في قول الله تعالى: {إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
ومن ثمّ يتنزّل بالخطفة الشياطين إلى أوليائهم فيخبروهم بالخطفة وأكثرهم كاذبون. ولذلك قال الله تعالى: {هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ ﴿٢٢١﴾ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿٢٢٢﴾ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿٢٢٣﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
إذاً يا قوم الآن تبيّن لكم المقصود من الحديث الحقّ عن محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [كذب المنجمون ولو صدقوا]؛ بمعنى أنهم كذبوا أنهم علموا بتلك الخطفة الغيبيّة نتيجة رصدهم لحركات النجوم ولو صدقوا؛ بل علَّمهم بذلك أولياؤهم من الشياطين الذين {يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى} الملائكيّ كون ملائكة الرحمن يتكلمون فيما بينهم عمّا أخبرهم ربهم مما يشاء من الأحداث الغيبيّة المستقبليّة في الأرض وإنما الشياطين يسترقون السمع كما كان يفعل الجنّ من قبل التحدي في القرآن كان الجنّ يتسمعون إلى الملأ الأعلى بكل يُسرٍ وسهولةٍ إلا من بعد التحدي في محكم القرآن العظيم. ولذلك قالوا: {وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً (8) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَّصَداً (9) وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (10) وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَداً (11) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً (12) وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْساً وَلَا رَهَقاً(13)} صدق الله العظيم [الجن].
وما يلي رابط (موقع الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني) في انتظاركم للحوار لإخراج البلاد من "فتنة الحرب الأهليّة" الطامة الكبرى على الشعب اليماني لو تحدث، فكفّوا عن سفك الدماء والشغب حكومةً وشعباً وهلمّوا للحوار فقد حضر المهديّ المنتظَر وهو يناديكم للحوار منذ ست سنواتٍ ونحن الآن في بداية السَّنة السابعة وأنتم لم تستجيبوا للحوار لا علماء اليمن ولا علماء المُسلمين إلا قليلٌ. وكذلك ندعو فخامة الرئيس للحضور إلى طاولة الحوار ليتبيّن له هل حقًا الإمام ناصر محمد اليماني زاده الله بسطةً في العلم على كافة علماء الأمّة وهل هو حقاً لا يجادله عالِمٌ من القرآن إلا غلبه الإمام ناصر محمد بسلطان العلم المُبين؟ وإن أبيتم فأعرضتم عن الداعي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم إلى الاحتكام إلى الذكر فأقسمُ بالله الواحدِ القهار الذي خلق الجانّ من مارجٍ من نارٍ وخلق الإنسان من صلصالٍ كالفخار ليُظهرن الله خليفته المهديّ المنتظَر عليكم وعلى كافة قادات البشر في جميع الأقطار في ليلةٍ وهم صاغرون ليلة يسبق الليل النهار بسبب مرور ما تسمونه بالكوكب العاشر ذلكم "كوكب سقر" اللوّاحة للبشر من عصرٍ إلى آخر فتمطر بأحجارٍ من نارٍ فتذكّروا قول الله الواحد القهار في محكم الذكر وقال الله تعالى: {خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿٣٧﴾ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٣٩﴾ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].
ذلكم كوكب سقر اللوّاحة للبشر ومرورها الأكبر شرط من أشراط الساعة الكبر. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا هِيَ إِلا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ (31) كَلا وَالْقَمَرِ (32) وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (34) إِنَّهَا لإٍحْدَى الْكُبَرِ (35) نَذِيراً لِلْبَشَرِ (36) لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ(37)} صدق الله العظيم [المدثر].
فترقبوا مرورها من جهة أطراف الأرض أي من جهة الأقطاب في ليلة اكتمال البدر لأحد الأشهر ليلة يسبق الليل النهار ولن تجدوا لكم من دون الله ولياً ولا نصيراً يا معشر المُعرضين عن دعوة الاحتكام إلى الذكر، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
ويا أحباب الله بلّغوا بالبيان الحقّ للكتاب ذكرى لأولي الألباب بكلّ حيلةٍ ووسيلةٍ فتلك مهمتكم يا من أظهركم الله على أمري وصدّقوا واتّبعوا ولا تستيئسوا ممن يحظرونكم ولا تستيئسوا ممن يكذّبونكم وقولوا كما قال أتباع أحد الأنبياء لطائفة منهم في قول الله تعالى: {وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165)} صدق الله العظيم [الأعراف].
فهل تعلمون بالبيان الحقّ لقولهم: {قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم؟ أي معذرةً إلى الله حتى لا يحاسبنا على عدم التبليغ بما أنزل الله إلينا ما دمنا صدّقنا واتّبعنا، وكذلك لعلهم يتّقون فيتّبعون الحقّ من ربهم. فكونوا من الشاكرين أحبتي في الله وبلِّغوا بالبيان الحقّ للكتاب أجمعين في عصر الحوار من قبل الظهور فجميعه نورٌ على نورٍ وشفاءٌ لما في الصدور، ولا تهنوا ولا تحزنوا وقولوا للناس حُسناً، وبشّروا ولا تُنفّروا وكونوا ليِّنين ذوي خُلُقٍ عظيمٍ في دعوتكم، وتذكروا قول الله تعالى: {وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ} صدق الله العظيم [آل عمران:159].
وأطيعوا أمر الله إليكم وإلى جميع الدُعاة إلى سبيله في قول الله تعالى: {ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ} [النحل:125].
وقول الله تعالى: {وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
وتذكّروا وصيّة الله لنبيِّه موسى عليه الصلاة والسلام، فبرغم أنّ فرعون كان عالٍ في الأرض من المُسرفين {فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى} [النازعات:24]؛ وبرغم ذلك أمر الله نبيّه موسى وأخاه هارون عليهم الصلاة والسلام وقال الله تعالى: {اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [طه].
ويا أحباب الله إن كنتم حريصين على تحقيق ما يحبّه الله ويرضاه فسوف تجدون فتوى ما يحبّه الله ويرضاه في قول الله تعالى: {وَلاَ يَرْضَىَ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُواْ يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم [الزمر:7].
وأحبّ إلى نفس الله أن تدعوا عباده إلى سبيله فتصبروا على أذاهم حتى يهديهم؛ وذلك أحبّ إلى الله من أن لو يقاتلوكم فتقاتلوهم فتقتلوهم فيدخلهم النار. ولم يأمركم الله بقتال عباده حتى يكونوا مؤمنين فلا إكراه في الدين وإنما عليكم ما على رسوله والإمام المهديّ في قول الله تعالى: {وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم [الرعد:40].
ولربما يودّ أن يقاطعني أحد الذين يتّبعون أحاديث الشيطان المُخالفة لمحكم القرآن ويحسبون أنّهم مهتدون فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني؛ بل قال محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فيما روي عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:رواه البخاري ومسلم هذا الحديث أخرجاه في الصحيحين من رواية واقد بن محمد بن زيد بن عبدالله بن عمر عن أبيه عن جده عبد الله بن عمر وقوله إلا بحقّ الإسلام هذه اللفظة تفرّد بها البخاري دون مسلم، وقد روى معنى هذا الحديث عن النبيّ صلى الله عليه وسلم من وجوه متعددة ففي صحيح البخاري عن أنس رضي الله عنه عن النبيّ صلى الله عليه وسلم قال:[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]وخرج الإمام أحمد من حديث معاذ بن جبل عن النبيّ صلى الله عليه وسلم".[أمرت أن أقاتل الناس يعني المشركين حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله فإذا شهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله وصلوا صلاتنا واستقبلوا قبلتنا وأكلوا ذبيحتنا فقد حرمت علينا دماؤهم وأموالهم إلا بحقها]
انتهى
ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: بل ذلك حديثٌ جاءكم من عند الشيطان الرجيم بمكرٍ خبيثٍ حتى يؤلِّبوا البشر على حربكم كونهم إذا لم يحاربوكم فسوف تُكرهوهم على الدخول في دينكم كرهاً وهم صاغرون أو تقتلوهم وتسفكون دماءهم وتَسْبُون نساءهم وتأخذوا أموالهم غنيمةً لكم بحجّة عدم دخولهم في دين الله ولم يأمركم الله ورسوله بذلك أبداً؛ بل أمركم الشيطان الرجيم. فكيف تطيعوا أمر الشيطان وتعصوا أمر الرحمن في محكم كتابه في قول الله تعالى:
{إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا} [المزمل:19].
{فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ ﴿٢١﴾ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ ﴿٢٢﴾} [الغاشية].
{فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتْ الذِّكْرَى (9) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (10) وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى (12) ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا (13) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14) وَذَكَرَ اسم رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16) وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (17)} [الأعلى].
{أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ} [يونس:99].
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ} [البقرة:256].
{وَقُلِ الحقّ من ربكم فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} [الكهف].
{وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٩٢﴾} [المائدة].
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ} [النحل:35].
{قلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} [النور:54].
{وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} [العنكبوت:18].
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} [الرعد:40].
صـــــدق الله العظيم
فاتقوا الله يا أولي الالباب، وسألتكم بمن أجرى السحاب وأنزل الكتاب وخلق الإنسان من ترابٍ؛ أليست كافة أوامر الله إلى رسوله في محكم الكتاب مخالفةً لأمر الشيطان في سنّة البيان في الحديث المُفترى على الرحمن إلى رسول القرآن أنه قال:؟[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
ولا أقول في صحابة رسول الله الذين ورد هذا الحديث أنه عنهم إلا خيراً، فكما افترى شياطين البشر على رسول الذكر كذلك يفترون على صحابته الأخيار، فاتقوا الله واتبعوا كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ إلا ما خالف من أحاديث سنّة البيان لمحكم القرآن فاعلموا أنّه حديثٌ مفترى من عند الشيطان، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.
أفلا تعلمون أنّكم حتى ولو أكرهتم كافة الجنّ أو الإنس حتى يكونوا مؤمنين بالرحمن ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة لما تقبل الله صلاتهم ولا زكاتهم وهم كارهون حتى تكون صلاتهم وزكاتهم خالصةً لله من قلوبهم وليست خشيةً من أحدٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:18]، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.
وأما بالنسبة للجهاد في سبيل لله لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان فذلك أمرٌ من الرحمن إلى الذين مكنهم الله في الأرض. تصديقاً لقول الله تعالى:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأْرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأْمُورِ} [الحج:41].
{كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:110].
ولكن للأسف إنّ كثيراً من علماء الأمّة وخطباء المنابر لا يفرّقون بين الآيات في محكم الذكر التي تخصّ الدعوة إلى الله ولا بين الآيات في محكم الذكر التي تخصّ في الجهاد في سبيل الله للأمر بالمعروف والنهي عن المنكر لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان وليس لإكراه الناس بالإيمان بالرحمن. أفلا تتدبرون القرآن أم على قلوبٍ أقفالها يا معشر الذين أضلّوا أنفسهم وأضلّوا أمّتهم؟ ولسوف أضرب لكم مثلاً كيف استطاع الذين يقولون على الله ما لا يعلمون ويحسبون أنهم مهتدون أن يقنعوا أتباعهم في قتل الكفار الذين لا يؤمنون، فعلى سبيل المثال يقولون لهم قال محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:، ومن ثم يقول فهذا يعني أنّ الله أمرنا بقتال المشركين وقتلهم حتى يكونوا مؤمنين فيقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة، ما لم ذلك فقد أحلّ الله لنا دماءهم ونساءهم وأبناءهم وأموالهم غنيمةً لنا، ومن ثم يقول وقال الله تعالى: {فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة]. ومن ثمّ يزيدهم بآيات أُخر ويقول قال الله تعالى:[عن عبدالله عمر رضي الله تعالى عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى] رواه البخاري ومسلم
{إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} [التوبة:111].
وقال الله تعالى: {وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ} صدق الله العظيم [الأنفال:39].
ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني: إنما أمركم الله بقتال الكفار الذين يقاتلونكم في دينكم ويفتنون من اتّبعكم ولذلك أمركم الله بقتال الكفار الذين يقاتلونكم حتى لا يفتنوا من آمن بدعوتكم وصدقكم واتبع دين الحقّ من ربه فهنا وجب عليكم نصرة إخوانكم في الدين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ} صدق الله العظيم [الأنفال:72]. تصديقاً لحديث محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى] صدق عليه وآله الصلاة والسلام.
وإنما أمركم الله بقتال من يقاتلكم من الكفار الذين يريدون أن يطفئوا نور الله ولم يأمركم الله بالاعتداء على من لم يقاتلوكم من الكفار. وقال الله تعالى: {وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:190].
كون الله لم ينهَكم عن الكفار الذين لم يقاتلوكم في دينكم بل أمركم الله أن تبرّوهم وتقسطوا إليهم وتعاملوهم كما تعاملون إخوانكم المؤمنين بمُعاملة الدين. تصديقاً لقول الله تعالى: {لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ} صدق الله العظيم [الممتحنة:8].
ولم يأمر الله رسوله أن يقاتلهم حتى يكونوا مؤمنين بل أمر الله عبده ورسوله أن يعدل بين المؤمنين والكافرين. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حجّة بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:15].
فكيف يخالف محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ويقول:[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]؟ رواه البخاري ومسلم.
وأما بالنسبة لقول الله تعالى: {فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:5]؛ فإنما يقصد المشركين المتخلفين في مكة من بعد البراءة كون الله أمر المُسلمين بعدم اقتراب المشركين لبيته المعظم حتى يكون خالصاً للمُسلمين يحجّوا إليه وتبرأ الله من حجّ المشركين إلى بيته المعظم شاهدين على أنفسهم بالكفر؛ بل جعله الله سواءً للناس لمن كان يؤمن بالله واليوم الآخر لا يشرك بالله غيره في عبادته لربه ولذلك أمر الله المُسلمين بعدم اقتراب المشركين من المسجد الحرام. وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:28].
ومن بعد إعلان البراءة من الله ورسوله يوم الحجّ الأكبر فمن وجدوه في مكة المكرمة فقد تحدّى براءة الله ورسوله فأمركم الله بقتاله حتى ولو كان متعلقاً بستار الكعبة إلا أن يعلن لكم إسلامه فيقيم الصلاة ويؤتي الزكاة فهذا يعني أنّهم صاروا إخواناً لكم في الدين ولهم الحقّ في المسجد الحرام كما لكم ولذلك أمركم الله أن تخلوا سبيلهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّـهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّـهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿٤﴾ فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٥﴾ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
غير أنّ الله أمر المؤمنين أنّ من استجار به من الكفار والمشركين أن يجره حتى يسمع كلام الله فإن اتبع الحقّ من ربه فكان بها، وإن أبى فأمركم الله أن تبلغوه مأمنه فتخرجوا معه حتى يتعدّى مكة وتعاملوه المعاملة الحسنة. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم، فاتقوا الله يا معشر الذين يقولون على الله ما لا يعلمون فأضلوا أنفسهم وأضلوا أمتهم.. واتقوا الله يا معشر عُلماء المُسلمين يا من لا تفرقون بين الحمير والبعير برغم أن الفرق بين الحمير والبعير مختلف جداً! فكيف انكم لا تفرقون بين المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم وبين المهديين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين كالذي يوسوس له قرينه الشيطان أنه المهديّ المنتظَر وبين الحين والآخر يظهر لكم مهدي منتظر جديد أفلا تعلمون أنما ذلك مكر من الشيطان الأكبر؟ حتى إذا بعث الله اليكم المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم فتقولون إنما هو كمثل الذين يدعون شخصية المهديّ المنتظَر بين الحين والآخر فتعرضون عنه حتى يأتيكم عذاب الله بما تسمونه الكوكب العاشر أفلا تتقون؟ أفلا تتدبرون البيان الحقّ للذكر الذي يحاجكم به المهديّ المنتظَر الحق الإمام ناصر محمد اليماني ومن ثم تقارنون بين سلطان علمه وسلطان علم المهديين المفترين الذين تتخبطهم مسوس الشياطين، أفلا تتقون؟ فإذا كنتم من الذين لا يحكمون من قبل أن يسمعوا القول ثم يتدبروا منطق وسلطان علم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وسلطان علم المهديّين الذين يقولون على الله ما لا يعلمون فسوف تجدون أنّ الفرق بين المهديّ المنتظَر وبين المفترين لشخصيّة المهديّ المنتظَر هو كالفرق بين الحمير والبعير أم إنكم لا تفرقون بين الحمير والبعير، أفلا تتفكرون؟
ويا قوم أزِفت الآزفة ليس لها من دون الله كاشفة أفمن هذا الحديث تضحكون ولا تبكون! أفلا تعلمون أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني ليخاطبكم بكلام الله ربّ العالمين فآتيكم بالبيان الحقّ للقرآن بقرآن من محكم القرآن العظيم بآيات بيّنات هُن أمّ الكتاب المحكمات لعالمكم وجاهلكم بلسانٍ عربيٍّ مبينٍ يفقههن ويعلم ظاهرهن وباطنهن العالِم منكم والجاهل كون ظاهرهن كباطنهن لا يزيغ عمّا جاء فيهن إلا من كان في قلبه زيغٌ عن الحقّ.
ويا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني وعلماء اليمن أما آن لكم الأوان أن تنطقوا بكلمة الحقّ فتخرجوا أنفسكم وأمّتكم بالصعود على سفينة النجاة لكم من ربكم فتتّبعوا الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني؟ ألم يحمِّلكم الرئيس علي عبد الله صالح المسؤولية بين يدي الله يوم القيامة أن تنطقوا بالحقّ ولا تخشوا في الله لومة لائم فوعدكم أنه سوف يقول لكم سمعاً وطاعة؟ أفلا تتقون! فلماذا أنتم معرضون عن دعوة الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وهو معكم في صنعاء أم إنّكم لا تعلمون؟ أم إنّ الأنصار لم يبلغوكم بشأن دعوة المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني أم أنّهم بلغوكم فأعرضتم عن دعوة الحقّ من ربكم فما خطبكم وماذا دهاكم؟
ولربما يودّ فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني أن يقاطعني فيقول: "يا ناصر محمد اليماني إننا ننتظر المهديّ المنتظَر يأتي اسمه (محمد بن عبد الله) كما أخبرنا محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنّ اسم الإمام المهديّ (محمد بن عبد الله)". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول قال الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} [البقرة:111].
وقال الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].
ومن ثمّ يردّ علينا فضيلة الشيخ عبد المجيد الزنداني فيقول: "وهل تؤمن بالأحاديث في السّنة النّبويّة يا ناصر محمد اليماني؟". ومن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: اللهم نعم، فإن درجة يقيني وإيماني بسُنّة البيان الحقّ للقرآن العظيم على لسان جدّي محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - كدرجة إيماني بهذا القرآن العظيم، وإنما أنكر وأكفر بما خالف من الأحاديث لمحكم الذكر المحفوظ من التحريف القرآن حسب فتوى الرحمن أن ما خالف من الأحاديث النّبويّة لمحكم القرآن فإن ذلك الحديث جاء من عند غير الله أي من عند الشيطان كون القرآن وأحاديث البيان جميعاً من عند الرحمن تصديقاً لفتوى الرحمن في محكم القرآن إلى الإنس والجان: {إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
غير أنّ الرحمن أفتاكم في محكم القرآن كيف تستطيعون أن تُميّزوا بين أحاديث البيان الحقّ من عند الرحمن وأحاديث الشيطان المفتراة على الله ورسوله فأمركم الله أن تجعلوا محكم القرآن هو المرجع فيما اختلفتم فيه من أحاديث سنة البيان في السّنة النّبويّة وعلمكم الله أنّ ما كان من أحاديث البيان في السّنة النّبويّة ليس من عند الرحمن فإنّكم سوف تجدون بينه وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً تصديقاً لفتوى الله في محكم القرآن أنّ أحاديث سُنّة البيان هي كذلك من عند الرحمن. وكذلك أفتاكم أنه لم يعِدكم بحفظ سنة البيان من التزييف والتحريف وإنّما حفظ لكم القرآن العظيم وعلمكم الله أنّ ما اختلفتم فيه من أحاديث سنة البيان أن تحتكموا إلى القرآن فتتدبرون محكم قرآنه وعلمكم الله أنّ ما كان من أحاديث بيانه جاء من عند غير الله ويقصد إذا كان من عند الشيطان فسوف تجدون بين محكم القرآن والحديث المفترى في سُنّة بيانه اختلافاً كثيراً كون الحقّ والباطل نقيضان لا يتفقان وتلك الفتوى لكشف الأحاديث المكذوبة تجدوها من الله في محكم كتابه في قول الله تعالى: {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
ومن ثمّ يردّ علينا الشيخ عبد المجيد الزنداني ويقول: "إذاً الآن قد تبيَّن لنا الحكم الحقّ في الاختلاف بين السُّنة والشيعة في الحديث المروي عن النبيّ قال عليه الصلاة والسلام: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]، ولكن هذا الحديث في الروايات لدى الشيعة يختلف آخره عن هذا الحديث فلديهم عن النبيّ أنه قال: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وعترتي]، وتبيَّن لنا الحكم الحقّ في نقطة الاختلاف أنّ الحديث الحقّ هو الذي لدى السنة والجماعة كما يلي: [تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي كتاب الله وسنتي]، وهذا تصديق لبيانك الحقّ أنّ الأحاديث النّبويّة هي كذلك من الرحمن، ولكن يا ناصر محمد اليماني فما تقول في الشيعة الاثني عشر؟". ومن ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر وأقول: إنّ الافتراء في الروايات هي أقل لدى الشيعة الاثني عشر من أهل السُّنة والجماعة ولكن أهل السُّنة والجماعة برغم أنّ الأحاديث المفتراة الأكثر هي لديهم ولكنهم أقرب إلى الحقّ كون أهل السُّنة والجماعة لا يدعون أئمة آل البيت من دون الله.
ويا شيخ عبد المجيد وكافة علماء اليمن والمُسلمين اتقوا الله فما ينبغي للإمام المهديّ أن يبعثه الله متّبعاً لأهوائكم بل لجمع شملكم وتوحيد صفّكم. وأشهدُ الله شهادة الحقّ اليقين أني أعلن الكفر المُطلق "بالتعدديّة المذهبية" في الدين والسياسة برغم أننا لا نحرّم الانتخابات الشوريّة بالحقّ ولكن نُحرّم التعدديّة الحزبيّة في الدين أو في سياسة الحكم كون الحزبيّة تكون سبب في تمزق شمل المُسلمين وتورث بينهم العداوة والبغضاء وتجعل قلوبهم شتى، أفلا تذكر يا شيخ عبد المجيد قبل الوحدة اليمانيّة كان في الشمال حزبٌ واحدٌ يُسمى بالمؤتمر الشعبي العام؟ وبما أنه حزبٌ واحدٌ بغض النظر عن عيوبه فقد كان اليمانيون إخواناً حتى إذا جاءت التعدديّة الحزبيّة فشتّتت قلوب العباد وأورثت العداوة والبغضاء بين قلوبهم! فذلك محرَّم في دين الله وليس ذلك هو حكم الشورى الإسلامي؛ بل حكم الشورى الإسلامي طبقته في اليمن الملكة بلقيس رضي الله عنها وأرضاها، والشيء العجيب أنها طبقت حكم الشورى الإسلامي بالحقّ من قبل أن تسلم لله مع سليمان كونها امرأة حكيمة وذات ذكاء وفطنة وقد انتخبت لها مجلس شورى من أعيان البلاد فتمّ إحضارهم من كلّ قريةٍ أعزة أهلها فجعلتهم لها مجلس شورى وقالت لهم: {مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ} [النمل:32]، فكانت لا تقطع أي أمرٍ في شؤون البلاد والاقتصاد للدولة حتى تلقيه على مجلس الشورى للتشاور في ذلك الأمر وجعلت القرار بيدها من بعد الشورى، وهذا هو حكم الشورى الذي يؤيّده الإسلام بالحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:159]، أي وشاورهم في الأمر حتى تسمع آراءهم وليس لهم من الأمر شيء وإنما حق الشورى فإذا اتخذت القرار بالرأي المناسب فتوكَّل على الله فكذلك كان حكم الملكة بلقيس رضي الله عنها وأرضاها.
وإذا لم تجيبوا دعوة الحوار الآن فنقترح على الرئيس علي عبد الله صالح دمج الأحزاب جميعاً إلى حزبٍ واحدٍ يُسمّى (حزب الوحدة اليمانية)، فكيف تتبعون ملّة قومٍ لا يؤمنون؟ فليست التعدديّة الحزبيّة في دولةٍ واحدةٍ من الدين في شيء سواء التعدديّة الحزبيّة في الدين تحت مسمّى المذاهب أو تحت مسمّى (الأحزاب السياسيّة) فجميعها محرَّمة في كتاب الله القرآن العظيم كون التعدديّة الحزبيّة في الدين أو السياسة تورث العداوة والبغضاء بين العباد، فكم ضحايا التعدديّة الحزبيّة في الدول لا يحصيهم إلا الله، أفلا تتقون؟
ولو أنّ كلّ دولةٍ يوجد فيها حزبٌ واحدٌ فقط لما كانت هناك مشاكل بين الشعوب وسفك دماء، فيكفي فساد في الأرض إني لكم ناصح أمين، وهلمّوا للحوار لرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان، وأشهدُ أن لا إله إلا الله وأشهدُ أن محمداً رسول الله وأشهدُ أنّي المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني أسعى إلى تحقيق السلام العالمي بين شعوب البشر وإلى التعايش السلمي بين المُسلم والكافر حتى يعيشوا البشر في سلامٍ آمنين من شرّ المفسدين في الأرض.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
______________
المفضلات