- 30 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 02 - 1432 هـ
28 - 01 - 2011 مـ
04:49 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
بیان حق درباره: "إثبات خیانت همسر نوح ولوط عليهم الصلاة والسلام"
وبه دنبال آن:
"نفي دیدن آشکار خداوند حین سخن گفتن خدا با بندگان چه در دنیا و چه در آخرت"..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الأطهار، و تمامی انصار و تمام مسلمانان نیکوکاری که وقتی حق آمده از نزد پروردگارشان برای آنان آشکار شد؛ غرور و تعصب آنها را به گناه نمیکشاند و با توبه و انابه به سوی او باز میگردند؛ آنان که در برابر مؤمنان فروتن و در مقابل کافرانی که به جنگ دینشان آمدهاند قدرتمند و با عزتاند.
شیخ گرامی جناب عبدالقادر؛ مهدی منتظر را وادار به مباهله نکن که از اصحاب آتش خواهی شد! از خداوند واحد قهار بترس ومردم را از پیروی از ذکر-قرآن عظیم- بازمدار. همان ذکری که مهدی منتظر با آن برای مردم حجت آورده و به بشریت درمورد عذاب خداوند هشدار میدهد؛ سیاره آتش سقرـ همان که نامش را سیاره دهم گذاشتهاند- شما شبی که در آن شب از روز پیشی گیرد؛ حق بودن این بیانات را درک خواهید کرد. امیدوارم پروردگارم حق دیدن حق و پیروی از آن را روزیتان فرماید و همین طور باطل دیدن باطل و اجتناب از آن را به شما ارزانی دارد.
و اما در مورد مباهله؛ إمام مهديّ ناصر محمد اليماني-لعنت- آن را تنها برای خودش خواهد گذاشت؛ یعنی اگر او ظالم است و مهدی منتظر نیست؛ لعنت خدا، ملایکه و تمام مردم بر اوباد و اگرامام ناصر محمد یمانی به حق امام مهدی منتظر است؛ امیدوارم خداوند شیخ گرامی عبدالقادر ادریس و تمام علمای مسلمین و امتشان را مورد مغفرت خود قرار دهد و میگویم: خداوندا آنها را مورد مغفرت خود قرار ده چون نمیدانند من امام مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم. برادر گرامی توهم جزو اهداف امام مهدی هستی و اگر من درمقابل تو کوتاهی کنم یعنی از تحقق هدفم که نعیم اعظم و راضی شدن خداوند درنفسش است ناتوان شده ام . من تلاش میکنم تمام امتها را هدایت کنم چون یکی شدن همه امتها و قرار گرفتن در راه راست جزیی از تحقق رضوان خداوند درنفسش است .لذا من در برابر هیچ مسلمان و کافری کوتاهی نمیکنم؛ درمورد تو هم چنین نمیکنم چرا که تو را از شیاطین بشر نمیدانم؛ بلکه تو از کسانی هستی که تصور میکنند بر اساس کتاب خدا و سنت حق رسولش عمل میکنند ولی تلاششان در دنیا هدر رفته و تا زمانی که احکام خداوند را که در آیات محکم قرآن عظیم بر آنان نازل شده؛ اقامه نکنند؛ هیچ چیز عایدشان نمیشود.
حکایت شیعیان و اهل سنت مانند یهودیان و مسیحیان است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ} صدق الله العظيم [البقرة:113].
{یهود بر این دعویند که نصاری را (از حق) چیزی در دست نیست، و نصاری بر این دعوی که یهود را (از حق )چیزی در دست نیست، }
اما در حقیقت هیچ یک چیزی در دست ندارند( نه مسیحیان و نه یهودیان) چون از آن چه که خداوند در آیات محکم تورات و انجیل و قرآن عظیم بر آنان نازل شده است؛ پیروی نمیکنند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم من ربّكم وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ من ربّك طُغْيَاناً وَكُفْراً فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [المائدة:68].
{ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. بنابر این، براین قوم کافر، غمگین مباش!}
امام مهدی ناصر محمد یمانی هم میگوید: ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام فرقههای دیگر اسلامی؛ شما هم تا زمانی که بر اساس احکام نازل شده از سوی خداوند در آیات محکم مکتابش قرآن عظیم عمل نکنید؛ برحق نبوده و چیزی در اختیار ندارید. پس به حبل الهی قرآن عظیم محفوظ از تحریف تمسک جسته و نسبت به هرچه که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم باشد-چه در تورات و انجیل باشد و چه در سنت نبوی- کافر شوید. خدا را به شهادت میگیرم و شاهد بودن خداوند کافی است هرچه که در تورات و انجیل و سنت نبوی آمده و بر خلاف آیات محکم قرآن عظیم است؛ از نزد خدا نیامده و کار شیطان رجیم -ابلیس- است که از زبان اولیایش نقل شده تا با حق مجادله کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:121].
{ و شیاطین به دوستان خود مطالبی القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود}
ای علمای اسلام و امتشان؛ این خبری بزرگ است که شما ازآن رومیگردانید -مبادا- کسانی که ندانسته به خدا نسبت میزنند؛ شما را از پیروی از حق آمده از پروردگارتان باز دارند.
ای محمود(ابوحمزه)؛ اگرهمسر یکی از انبیا به شوهرش خیانت کند؛ مانند دیگر زنان مسلمان نیست چون فرزند او در ظاهر امر فرزند نبی خداست واگر از ذریه شیاطین باشد؛امت را بعد از پدرش به گمراهی میکشاند. برای همین همسر انبیا مثل هیچ یک از زنان مسلمان نیستند و هریک از آنها که در بستر به همسرش خیانت کند نهایت کارش آتش خواهد بود که جایگاهی بسیار بد است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا نِسَاءَ النبيّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿٣١﴾يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب].
{ ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است. (۳۰) و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پرارزشی برای او آماده کردهایم. (۳۱) ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونهای با نرمی سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! (۳۲) و در خانههای خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید }
شاید محمود المصری بخواهد بگوید:" آیا نمیبینید امام ناصر محمد یمانی به زنان محمد رسول الله نسبت به زنا میدهد؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: لعنت خدا بر کسانی باد که با این که میدانند این حق آمده از نزد پروردگار است؛ لباس باطل بر تن حق میکنند. همانا که ما میخواهیم این قاعده را برایتان روشن کنیم که در کتاب خدا همسران انبیا مانند هیچ یک از زنان نیستند؛ اگر یکی از آنها فرزندی را باردار شود که از ذریه همسرش که نبی و پیامبر خداوند است، نباشد؛ اگر از ذریه شیاطین باشد که تظاهر به ایمان میکنند و کفر خود را مخفی نگه میدارند و جز فاجر کافر به دنیا نمیاورند، دراین صورت خطربزرگی پیروان آن نبی را تهدید میکند و تمام امت را به گمراهی شدید خواهد کشاند. لذا به علت خیانت همسرنوح و همسر لوط ؛ خداوند قلب آنها را منحرف کرد تا از اهالی آتش شوند چرا که به همسران خود خیانت کردند. امام ناصر محمد یمانی ازتمام همسران انبیا به نیکی یاد میکند و به آنها صلوات و سلام میفرستد؛مگر همسر نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام و همسر نبی الله لوط علیه الصلاة و السلام که همان فتوایی را درمورد آنها میدهم که خداوند در آیات محکم کتابش درموردشان داده است. خداوند تعالی میفرماید:
{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امرأة نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم [التحريم:10].
{خدا براى كافران مثَل زن نوح و زن لوط را مىآورد كه هر دو در نكاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خيانت ورزيدند. و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب كنند و گفته شد: با ديگران به آتش درآييد.}
کسی که درمورد ذکر خدا تدبر میکند؛ در اینجا درنگ نموده و فکر میکند این خیانت دقیقاً چه بوده است؟ نباید به این آیه که در آن در موضوعی معین ازخیانت پرده برداشته شد ومنجر به این گردید که خداوند قلب آنان را ازپیروی از حق پروردگارشان بگرداند؛ بسنده کرد اما این خیانت دقیقاً چه بود؛ آیا خیانت زناشویی بود؟ عقل و منطق میگوید اگر مقصود خداوند خیانت زناشویی باشد؛ باید یکی از آنها باردار شده باشد تا خداوند نوع خیانت را درکتاب روشن کند. جواب را هم در فرموده خداوند تعالی مییابید:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
{ نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» (۴۵)فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او حاصل عملی غیر صالح است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» (۴۶)}
این یعنی او از خانواده و ذریه نبی نیست و سپس خداوند برایتان روشن میکند که او به حق از خانواده نبی و ذریه او نیست. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
{ و نوح، ما را خواند؛ و چه خوب اجابت کنندهای هستیم! (۷۵) و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم، (۷۶)و فرزندانش را همان بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم، (۷۷)}
آیا نمیدانید تمام آنهایی را که خداوند غرق و هلاک نمود از ذریه شیاطین بودند که جز کافر و فاجر به دنیا نمیاورند؟ برای همین نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام گفت:
{إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا} صدق الله العظيم [نوح:27].
{چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی فاجر و کافر به دنیا نمیآورند!}
و سپس خدا به نبی خود وعده میدهد دعای او را اجابت کند به این شرط که در مورد -نجات- احدی از کافران با او سخنی نگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [هود].
{به نوح وحی شد که: «جز آنها که ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایی که میکردند، غمگین مباش! (۳۶) و در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز! و درباره آنها که ستم کردند با من سخن مگو، که آنها غرق شدنی هستند!» (۳۷)}
وقتی زمان غرق شدن فرا رسید؛ محبت نبی الله نوح نسبت به فرزندش او را به فتنه انداخت و با این فرمان پروردگارش مخالفت کرد که :
{وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الّذِينَ ظَلَمُوَاْ إِنّهُمْ مّغْرَقُونَ}، { و درباره آنها که ستم کردند با من سخن مگو، که آنها غرق شدنی هستند}
ولی وقتی زمان غرق شدن پسرش فرا رسید، گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
{ نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» (۴۵)فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او حاصل عملی غیر صالح است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» (۴۶)}
ولی در اینجا فکر کنیم چرا نبی خدا نوح درمورد پسرش با پروردگارش محاجه کرده و میگوید:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}
{ «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» }؟
و جواب این که دلیل محاجه نوح با پروردگارش این بود که خداوند به او وعده داده بود که او و خانواده و کسانی را که ایمان آوردهاند و در کشتی بودند،نجات خواهد داد. خداوند تعالی میفرماید:
{حَتّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَليل} صدق الله العظيم [هود:40].
{تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت؛ گفتیم: «از هر جفتی از حیوانات یک زوج در آن حمل کن! همچنین خاندانت را -مگر آنها که قبلاً وعده هلاک آنان داده شده و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند!}
برای همین نبی الله نوح فکر میکرد خداوند پسرش را هدایت کرده و همراه او سوار بر کشتی خواهد کرد چون از خاندان اوست. خداوند به او وعده داده بود که او و خاندانش و کسانی که با او ایمان آوردهاند را نجات دهد. ولی نبی الله نوح تلاش کرد تا پسرش با او سوار کشتی شود چون از خانواده او بود و خدا وعده نجات او خاندانش را داده بود ولی به شرطی که فرزند پدر باشند. برای همین نبی الله با پروردگارش محاجه کرد و وعده قبلی خدا را مطرح نمود:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
{ نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» (۴۵)فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او حاصل عمل غیر صالحی است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» (۴۶)}
به کلام نبی الله نوح بنگرید: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ} ،{«پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» }مقصودش چیست که میگوید: {وَعْدَكَ الْحَقُّ} {وعده تو حق است }؟ چون خدا به او وعده داده بود خاندانش را نجات دهد: {احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ}،{از هر جفتی از حیوانات یک زوج در آن حمل کن! همچنین خاندانت را} برای همین نوح عليه الصلاة والسلام خطاب به پروردگارش گفت: {رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
{ نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» (۴۵)فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او حاصل عمل غیر صالحی است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» (۴۶)}
با اینکه نبی الله نوح آن پسر را بزرگ کرده و او را از خاندان خود میدانست؛ ولی آن پسر فرزند او نبود بلکه حکم فرزند خوانده را داشت چون خداوند میدانست او فرزند خونی نبی الله نوح نیست چون حاصل عمل ناصالح همسرش بود. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم،
{فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او حاصل عمل غیر صالحی است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!»}
أبو حمزه؛ تا کی میخواهی به بحث و جدل درمورد خیانت همسران نوح و لوط علیهم الصلاة و السلام ادامه دهی تا وقت ما را تلف کنی و نتوانیم چیزهایی را برای مسلمانان روشن کنیم که به نفعشان بوده و آنها را از فتنه مسیح کذاب نجات میدهد؟ پس در این بیان نفی دیدن آشکار خداوند در حین تکلم با بندگان در دنیا و آخرت را بیان خواهیم کرد و من از صادقان هستم.
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
{ او پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته، و همه چیز را آفریده؛ و او به همه چیز داناست. (۱۰۱)این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است. (۱۰۲) چشمها او را نمیبینند؛ ولی او همه چشمها را میبیند؛ و او بخشنده و آگاه (از همه) چیز است. (۱۰۳)}
از آنجا که این تعریف صفات ازلی پروردگار است؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴿١٠٢﴾لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم،
{این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است. (۱۰۲) چشمها او را نمیبینند؛ ولی او همه چشمها را میبیند؛ و او بخشنده و آگاه (از همه) چیز است. (۱۰۳)}
یعنی چشمها قادر به درک او نیستند و خداوند با احدی صحبت نمیکند مگر از ورای حجاب. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51]
{ و هيچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی میکندهمانا که او بلندمقام و حکیم است!}
یعنی انسان را نرسد که خداوند آشکار با او سخن گفته ویا بتواند پروردگارش را ببیند؛ اما وحی تفهیم مستقیماً از سوی پروردگار به قلب است همان طور که خدا به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام وحی نمود:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:15].
{به او وحى كرديم كه ايشان را از اين كارشان آگاه خواهى ساخت ودر حالی که آنان نمیدانند.}
خداوند با وحی تفهیمی به قلب یوسف او را از این امر اگاه نمود که مکر برادرانش باعث قدرت و عزت او خواهد شد و روزی در حالی او را خواهند یافت که در قدرت است و آنان ذلیلند و او آنها را از این کارشان باخبر خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است چون در جایگاه عزت و بلندی قرار گرفته است و این دقیقاً همان چیزی بود که رخ داد. برادرانش در حالی به سراغ یوسف آمدند که از او صدقه میخواستند و آنها در موضع ضعف و ذلت و او در جایگاه عزت و بلندی برای همین متوجه نشدند او برادرشان یوسف است. خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ} صدق الله العظيم [يوسف:88-90].
{ هنگامی که آنها بر او [= یوسف] وارد شدند، گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آوردهایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!» (۸۸) گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟!» (۸۹) گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: من یوسفم،}
و این توضیح و تفصیل وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب یوسف علیه الصلاة و السلام است که درسنین کودکی و قبل از آن که به عنوان رسول به سوی آل فرعون فرستاده شود به او وحی شد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم ؛
{به او وحى كرديم كه ايشان را از اين كارشان آگاه خواهى ساخت ودر حالی که آنان نمیدانند.}
یعنی او این کارشان را به ایشان یادآوری خواهد کرد در حالی که آنها نمیدانند او برادرشان یوسف است چون خداوند به خاطر مکر ناحقشان یوسف را به عزت و آنان را به ذلت کشانده است. سپس تصدیق وحی حق تفهیمی در عالم واقعیات محقق شد و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
{ هنگامی که آنها بر او [= یوسف] وارد شدند، گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آوردهایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!» (۸۸) گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟!» (۸۹) گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: من یوسفم،و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!» (۹۰) گفتند: «به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده؛ و ما خطاکار بودیم!» (۹۱) (یوسف) گفت: «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد؛ و او مهربانترین مهربانان است! (۹۲)}
این هم برهان وحی تفهیمی از پروردگار به قلب است که خداوند تعالی میفرماید:
{فَتَلَّقى آَدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:37].
{سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبهپذیر و مهربان است.}
همانا که آدم و همسرش کلمات دعایی را که به درگاه پروردگارشان کردند را در قلبشان دریافت کردند. خداوند تعالی میفرماید:
{رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِنْ لمَ تَغْفِرْلَنَا وَتَرْحَمْناَ لَنَكُوْنَنَّ مِنَ اْلخَاسِرِيْنْ} صدق الله العظيم [الأعراف:23].
{گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!»}
ولی در روز قیامت خداوند با وحی تفهیمی با کافران سخن نمیگوید تا به درگاه پروردگارشان دعا کنند تا آنها را مورد رحمت خود قراردهد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:77].
{و خداوند با آنها سخن نمیگوید و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد؛ و عذاب دردناکی برای آنهاست}
مقصود این نیست که خداوند از ورای حجاب با وحی تکلیمی با آنها سخن نمیگوید؛ بلکه میبینید که خداوند با آنان سخن میگوید:
{يَا مَعْشَرَ الجنّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ} [الأنعام:130].
{ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟! آنها میگویند: «بر ضدّ خودمان گواهی میدهیم؛ و زندگی دنیا آنها را فریب داد؛ و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند!}
و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾}
صدق الله العظيم [المؤمنون].
{آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد، پس آن را تکذیب میکردید؟! (۱۰۵) میگویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم! (۱۰۶) پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (۱۰۷) (خداوند) میگوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید! (۱۰۸)}
لذا ای مردم مقصود خداوند از این کلام چیست: {وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}{و خداوند با آنها سخن نمیگوید و به آنان در قیامت نمینگرد}؟ مقصود این است که خداوند با وحی تفهیمی به قلبشان با انان سخن نمیگوید تا دریابند که به درگاه خدا باید دعا کنند تا ایشان را مورد رحمت خود قرار دهد و برای همین هم -چون از خدا نخواستهاند- خداوند هم خود به آنها نمینگرد. آنها از او درخواست رحمت نمیکنند بلکه از او میخواهند آنها را به دنیا بازگرداند تا اعمالی غیر از گذشته انجام دهند.
پس چگونگی وحی تفهیمی از سوی پروردگار به قلب، برایتان روشن شد. این نوع وحی برای کسانی که نمیدانند از خطرناکترین أنواع وحی است. چون اگرشیطان در سینهشان وسوسه میکند؛ تصور میکنند وحی تفهیمی است. لذا وحی تفهیمی باید برهان علمی از کتاب داشته باشد. اما این که بگوییم قلبم میگوید و برهانی از آن چه که خداوند آموخته به دنبالش نباشد؛ نزد ما پذیرفته نیست چون حجت در برهان علمی است. اگر امام مهدی به شما فتوا میدهد بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی مستقیم از سوی پروردگار به قلبش دریافت میکند؛به دنبال آن میبینید که برای آن چه که پروردگارم به من الهام نموده؛ ازآیات محکم کتاب که ذکری برای خردمندان است، برایتان برهان علمی میآورم. چون امام مهدی قرآن را از حفظ نمیداند. در هر حال به فرموده خداوند تعالی بازمیگردیم:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم،
{ و هيچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند؛ چرا که او بلندمقام و حکیم است!}
و اما روش اول وحی تفهیمی به قلب است در این فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا}
{ و هيچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی}
که آن را به حق برایتان توضیح دادیم و این وحی تفهیمی است واما روش دوم وحی تکلیمی است از ورای حجاب است و خداوند تعالی میفرماید:
{أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}، {وحی یا از پشت حجاب،}
و اما روش سوم فرستادن جبریل علیه الصلاة و السلام است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.
{یا رسولی میفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند؛ چرا که او بلندمقام و حکیم است!}
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که خداوند مسیح کذاب را در خواب به من نشان داد. مسیح کذاب گفت:
" من خدا هستم و بهشت و آتش نزد من است" و سپس با کینه و حقد شدید به امام ناصر محمد یمانی نگاه کرد و گفت:"و من هستم که قرآن را نازل کردهام" من در پاسخ او گفتم تو قرآن را نازل کردهای؟ گفت: "بله" پس با فرموده خداوند تعالی برایش حجت آوردم که: {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم، سپس به او نزدیک شدم تا جایی که بینیام به بینی او نزدیک شد و به او گفتم: پس چطور رو در رو با من صحبت کرده و میتوانیم تو را ببینیم؟ و به حق بر او غلبه کردم و میشنیدم که از غیظ دندانهایش را به هم میسایید و سپس گفت:" حرام و طلاق من خدا هستم"
پایان رؤیا درمورد مسیح کذاب. من دربرابر او از آیات محکم کتاب حجت اقامه کردم؛ و اگر به کتاب خدا قرآن عظیم ایمان دارید شما هم با این آیه دربرابرش حجت بیاورید.
ای مردم از خدا پروا کنید و از حق آمده از سوی پروردگارتان پیروی نمایید؛ پروردگار در برابر دیدگان در پس حجاب قرار نگرفته تا از روی غیب به او ایمان بیاورید؛ بلکه دلیل این است که تها چیزی قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان است که از نظر عظمت ذاتی مانند او باشد ولی خداوند تعالی میفرماید:
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ} صدق الله العظيم [الشورى:11].
{هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست!}
خداوند درعالم واقعیات برای شما مثالی میآورد که چرا خداوند در برابر دیدگان تمام مخلوقاتش؛ تجلی نمیکند. چون دیده هیچ یک ازمخلوقات قادر به تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان و تعالی نیست. خداوند کوهی بزرگ را برای شما مثال میزند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:143].
{و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهی تو من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!»}
لذا ای مردم؛ این از صفات پروردگار است که در دنیا یا آخرت از ورای حجاب با بندگانش سخن میگوید. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاء بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا} صدق الله العظيم [الفرقان:25].
{ وروزی را که آسمان با ابرها شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند.}
این "الغمام" چیست؟ و جواب را در آیات محکم کتابش مییابید. این حجاب پروردگار سبحان است که میان بندگان و رب المعبود قرار دارد. خداوند تعالی میفرماید:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ} صدق الله العظيم [البقرة:210].
{یا انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایههائی از ابرها به سوی آنان بیایند (در این صورت)و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمیگردد.}
اما کسانی که قلبشان از حق آمده از پروردگارشان منحرف است؛ همه این آیات محکمی را که برای عالم و جاهل روشن هستند رها میکنند انگار که اصلا آن را نشنیدهاند و به سراغ آیات متشابه رفته وبرای اثبات دیده شدن آشکارخداوند با آنها برای امام مهدی دلیل میآورند و میگویند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
{ در آن روز وجوهی -قلبهایی- شاداب و مسرور است، (۲۲) و منتظر پروردگارش است (۲۳)}
در دام متشابه گرفتار شدهاند و همانا که این تشابه در این کلام خداوند تعالی است: {نَّاظرَةٌ}، و گمان کردند مقصود دیدن یا چشم است؛ در حالی که مقصود انتظار است؛ مثل گفته ملکه سباء: {فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}{پس چشم می دارم (که) فرستادگان با چه (حالی) باز میگردند.}یعنی منتظرش میمانیم و لذا فرموده خداوند تعالی:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾}،
{ در آن روز وجوهی-قلبهایی- شاداب و مسرور است، (۲۲) و منتظر پروردگارش است (۲۳)}
مقصود وجه باطنی است که خداوند با آن تعامل میکند؛ یعنی قلبها. خداوند تعالی میفرماید:
{يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
{روزى كه نه مال سود مىدهد و نه فرزندان. (۸۸) مگر آن كس كه با قلبى رسته از شرك به نزد خدا بيايد. (۸۹)}
و این وجه مورد مقصود است؛ وخداوند در همین مورد برایتان روشن میکند که وجوهی-قلبهایی- منتظر رحمت خداوندند و و وجوهی-قلبهایی- دیگر منتظر واقعهای کمرشکن هستند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
{ در آن روزوجوهی-قلبهایی- شاداب و مسرور است، (۲۲) و منتظر پروردگارش است (۲۳)و در آن روزوجوهی عبوس و در هم کشیده است، (۲۴) زیرا میداند عذابی در پیش دارد که پشت را در هم میشکند! (۲۵)}
پس خداوند درمورد کسانی که منتظر رحمت او هستند و کسانی که منتظر عذاب او میباشند سخن میگوید؛ هریک بر اساس ظنی که به پروردگارشان دارند:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [القيامة]،
{ در آن روزوجوهی-قلبهایی- شاداب و مسرور است، (۲۲) و منتظر پروردگارش است (۲۳)و در آن روزوجوهی عبوس و در هم کشیده است، (۲۴) زیرا میداند عذابی در پیش دارد که پشت را در هم میشکند! (۲۵)}
ای مردم؛ خداوند به شما فرمان نمیدهد از ظاهر آیات متشابه پیروی کنید؛ چون اگر از متشابهات قرآن که نیاز به تأویل دارند پیروی کرده و آیات محکم بینه و ام الکتابی که درست درمورد همان موضوع هستند؛ رها کنید؛ اگر ایات محکم را رها کرده و به دنبال آیات بروید که تأویل آنها غیر از ظاهر آن است؛ قلبتان از حق آمده در آیات محکم کتاب منحرف میشود؛ آیات ام الکتابی که برای عالم و جاهل شما بینه و روشن است . به این وسیله کسانی را که قلبشان از حق محکم آمده در آیات ام الکتاب منحرف است را میشناسید. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿٨﴾رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
{ او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» است؛ که اساس این کتاب میباشد؛ و قسمتی از آن، «متشابه» است اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند و تفسیر برای آن میطلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا نمیداند و راسخان در علم. میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (۷) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای! (۸) پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد؛ زیرا خداوند، از وعده خود، تخلّف نمیکند. (۹)}
خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم؛ و اگر در مورد عدم امکان دیدن آشکار خداوند حق با شیعیان باشد؛ ولی آنها عقاید دیگری دارند که به کل باطل است مثل عصمت مطلق انبیا و ائمه از ارتکاب گناه و میبینید با این فرموده خداوند تعالی برای مردم حجت میآورند:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:124].
{هنگامی که خداوند، ابراهیم را با کلمات آزمود. و او به خوبی از عهده این برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد}
در دام متشابه افتادهاند و تشابه دقیقاً در این فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}، {عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد}
شیعیان تصور میکنند مقصود ظلم( گناه کردن) است که میفرماید: {لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،{پیمان من، به ستمکاران نمیرسد}ولی مقصود خداوند ظلم شرک به خداست؛ چگونه کسی که در قلبش ظلم شرک به خدا وجود دارد میتواند مردم را از تاریکی خارج و به نور ببرد و آنها را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید؟ اما ای جماعت شیعیان؛ اگر شما این آیه را که هنوز نیاز به تأویل دارد کنار گذاشته و از عقیده حقی که در آیات محکم کتاب مبنی بر عدم عصمت انبیا و رسولان از" ارتکاب گناه" پیروی کنید؛ ان گاه هرکس توبه کند؛ پروردگارم غفور و رحیم است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [النمل].
{ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند! (۱۰) مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که من غفور و رحیمم! (۱۱)}
و میبینید که رسول الله موسی زمانی که با ارتکاب قتل به خود ظلم کرد و نفسی را به ناحق کشت؛ وقتی به پروردگارش رو کرد و توبه نمود، خداوند توبه او را پذیرفت. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٤﴾وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [القصص].
{و هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم؛ و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم! (۱۴)او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از پیروان او بود ،و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود؛ موسی با عصایش بر او زد و کار او را ساخت موسی گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است(۱۵)عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است(۱۶)}
به فرموده خداوند تعالى بنگرید: {فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴿١٦﴾}.
{ موسی با عصایش بر او زد و کار او را ساخت موسی گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است(۱۵)عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است(۱۶)}
لذا ای شیعیان اثنی عشری؛ در بیان شما از قرآن تناقض بزرگی وجود دارد و علت شرک بسیاری از شما در امر مبالغه درمورد ائمه برگزیده خداوند؛ به علت پیروی از متشابهات در این فرموده خداوند تعالی است: {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}،
{هنگامی که خداوند، ابراهیم را با کلمات آزمود. و او به خوبی از عهده این برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد}
و گمان کردید مقصود ظلم " گناه کردن" است در حالی که مقصود خداوند ظلم" شرک آوردن" است چگونه امامی که قلبش از ظلم شرک به خدا پاک نیست(قلب سلیم) میتواند مردم را از تاریکی خارج و به سوی نور و راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی کند؟ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.
{هنگامی که خداوند، ابراهیم را با کلمات آزمود. و او به خوبی از عهده این برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد}
ای جماعت شیعیان و اهل سنت و تمام کسانی که دینتان را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود خشنودید؛ همانا که خداوند امام مهدی را حکم و داور میان شما قرار داده تا در موارد اختلاف به حق میان شما حکم دهد؛ و شایستهی حق نیست که از امیال شما پبروی کند؛ بلکه ما زمانی که حق را بگویید آن را تأیید کرده و هرجا که برخلاف حق بوده وعقیده باطل داشته باشید با شما مخالفت میکنیم؛ شایسته حق نیست که از امیال و خواستههای شما پیروی کند.
ای حقجویان؛ اگر حق برایتان روشن شد ساکت ننشینید؛حداقل ایمان این است که بگویید در فلان مسئله حق با امام ناصر محمد یمانی است ولی این به معنای مهدی منتظر بودن او نیست مگر خداوند رؤیای او را درعالم واقعیات محقق گرداند تا او به حق در تمام موضوعات دینی و مواردی که درآن اختلاف داریم؛ به حق بر ما غلبه کند. نه این که به حساب دین با این و آن تعارف کند و شایسته امام مهدی حق نیست که در راه خداوند از هیچ ملامتی بهراسد واگر از پیروی از حق آمده از سوی خداوند عزیز و حکیم سرباز زنیم؛ خداوند چه ما بخواهیم چه نخواهیم او را با عذابی شدید چیره خواهد کرد.
و اما کسی که در مورد این فرموده خداوند سؤال کرده است:
{وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:115].
{چنان نبود که خداوند قومی را، پس از آن که آنها را هدایت کرد گمراه کند؛ مگر آنکه اموری را که باید از آن بپرهیزند، برای آنان بیان نماید (و آنها مخالفت کنند)؛ زیرا خداوند به هر چیزی داناست!}
جواب را در فرموده خداوند تعالی مییابیم:
{فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ} صدق الله العظيم [الصف:5]،
{هنگامی که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدایت نمیکند!}
یعنی وقتی از پیروی از حق آمده از نزد پروردگار منحرف شدند؛ خداوند نیز آنها را گمراه و منحرف نمود: {أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}
{خداوند قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا فاسقان را هدایت نمیکند!}
ولی میبینم میخواهی بگویی:" مقصود از "حجت" انبیا ورسولانی هستند که به سوی مردم فرستاده شدهاند و چون ناصر محمد یمانی نه نبی خداوند است و نه رسول او؛ پس اگر از او پیروی نکنیم، خدا ما را عذاب نکرده و نخواهد کرد چون او از انبیا و رسولان خدا نیست". امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: همانا که تو حکیم و دانایی؛ خداوند حجت خود برای بندگان را در وجود خود انبیا قرار نداده است؛ بلکه حجت بر بندگان در کتابی است که انبیا و مهدی منتظر با آن برای مردم حجت میآورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
{ و این کتابی است پر برکت، که ما) نازل کردیم؛ از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید! (۱۵۵) تا نگویید: «کتاب آسمانی تنها بر دو طایفه پیش از ما [= یهود و نصاری] نازل شده بود؛ و ما از بحث و بررسی آنها بی خبر بودیم»! (۱۵۶) یا نگویید: «اگر کتاب آسمانی بر ما نازل میشد، از آنها هدایت یافتهتر بودیم»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بزودی کسانی را که از آیات ما روی میگردانند، بخاطر همین اعراض، مجازات شدید خواهیم کرد! (۱۵۷)}
همانا که حجت بر بندگان در ذات خود انبیا یا مهدی منتظر نیست؛ بلکه حجت خداوند برای آنها آیات کتابی است که بر آنها خوانده میشود که اگر نسبت به آن کافر شوند، عذاب خواهند شد. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مَعْشَرَ الجنّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ} [الأنعام:130].
{ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟! آنها میگویند: «بر ضدّ خودمان گواهی میدهیم؛ و زندگی دنیا آنها را فریب داد؛ و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند!}
وخداوند تعالى میفرماید: {أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
{آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد، پس آن را تکذیب میکردید؟! (۱۰۵) میگویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم! (۱۰۶) پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (۱۰۷) (خداوند) میگوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید! (۱۰۸)}
لذا چرا خداوند بندگانی که انبیای الهی را تکذیب کنند؛ عذاب خواهد کرد؟آ به علت تکذیب انبیای الهی؟ خیر بلکه به علت تکذیب آیات کتابی است که انبیاء خداوند بر آنان میخواندند و کسانی که انبیای حق الهی را تکذیب کنند؛ به هیچ وجه انبیا را تکذیب نکردهاند بلکه آیات خدا را که انبیا برایشان تلاوت میکردند تکذیب کردهاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:33].
{آنها تو را تکذیب نمیکنند؛ بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مینمایند.}
و در مورد امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هم همین طور است؛ کسی که دعوت او برای حکمیت کتاب خدا قر آن عظیم را تکذیب کند؛ ناصر محمد یمانی را تکذیب نکرده بلکه کتاب خداوند قرآن عظیم را تکذیب کرده است و جز خدا ولی و نصیری نمییابد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم من ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ﴿٥٦﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
{و از بهترین دستورهائی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید پیش از آنکه عذاب ناگهان به سراغ شما آید در حالی که از آن خبر ندارید!» (۵۵) مبادا کسی روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!» (۵۶)یا بگوید: «اگر خداوند مرا هدایت میکرد، از پرهیزگاران بودم!» (۵۷) یا هنگامی که عذاب را میبیند بگوید: «ای کاش بار دیگر (به دنیا) بازمیگشتم و از نیکوکاران بودم!» (۵۸) آری، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردی و تکبّر نمودی و از کافران بودی! (۵۹)}
به حجت خداوند دربرابر بندگانش در روز قیامت بنگرید:
{بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}،
{آری، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردی و تکبّر نمودی و از کافران بودی!}
ولی برادر گرامی؛ تو میخواهی از کتاب چنین استنباط کنی که خداوند بشریت را به علت تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد چون مهدی منتظر رسول یا نبی خدا نیست. ولی مهدی منتظر میخواهد در پاسخ او به طور مختصر بگوید: خداوند بشریت را برای تکذیب مهدی منتظر ناصر محمد یمانی عذاب نخواهد کرد؛ بلکه به علت این عذاب میشوند که از پیروی از ذکری سرباز میزنند که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آنها را به سوی آن دعوت میکند. خداوند تعالی میفرماید: